لغت نامه دهخدا
- آجیده سوهان ؛ درشتیها و ناهمواریهای روی سوهان.
فرهنگ فارسی
آژده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بخیه.
۳. ناهمواری های سطح چیزی مثل ناهمواری سوهان.
پیشنهاد کاربران
عجیده:سپیده
آجیده کفش آجیده از نخ و بند.
[[ آجیده = آج دار ]]
آج = ناهمواری ِسطوح
( مانند: سطح سوهان یا تایر یا. . . )
اَشکال ِدیگری از این واژه:
[آجیده، آجده، آجوده، آژیده، آژوده، آژده]
آج = ناهمواری ِسطوح
( مانند: سطح سوهان یا تایر یا. . . )
اَشکال ِدیگری از این واژه:
[آجیده، آجده، آجوده، آژیده، آژوده، آژده]
هر نوع موادی که ما بین 2لایه پارچه قرار بگیرد و با کوک دوخت بخورد آجیده دوزی گفته میشود
آژوده اسم مصدر از مصدر آژودن یا آژیدنهمان آجین شدن معنی میدهد. در گویش قدیم کازرونی به معنی ادغام شده و ممزوج شده به کار میرفته.
در کردی کلهری به ناهمواری های که روی سطوح� گرنج می گویند. اصطلاح گرنج گرنج نیز برای تاکید بیشتر این ناهمواری هاست.
آجیده [ اصطلاح پوشاک ]:به گیوه های شهرستان ملایر گفته میشود.
اَجیده ( اصطلاح خیاطی ) : نوعی پنبه دوزی را گویند.
در زبان فارسی و لحجه دارابی ( شهر داراب از شهرستانهای استان فارس می باشد ) آجیده به معنای سوراخ سوراخ شده و یا تکه تکه شده و یا سوهان خورده نیز استفاده می شود.
هر چیزی که دراثر فشار ویا کندن با ابزار های مختلف درسطح آن ناهمواری هندسی ایجاد شود - ازاثر کف کفش ویا پوتین هنگام راه رفتن ودویدن برروی خاک یا برف وهر جسم اثر پذیر دیگر تا بکاربردن ابزار برای نقر برروی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
اجسام وختلف - آجیده شدن خاک میهن از تک دشمن یاخاک آجیده از چکمه ئ خصم - ( ( آجیده زیر گامهای هرزه ئ افیون آه وزار! ) )