اجودان
/~AjudAn/
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
اجودان. [ اَ ] ( فرانسوی ، اِ ) رجوع به آجودان شود.
فرهنگ فارسی
صاحب منصبی در نظام نایب
استواردوم، افسری که درخدمت افسرعالیرتبه باشد
فرهنگ معین
( اَ ) (اِ. ) نک آجودان .
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
{adjutant} [علوم نظامی] افسری که فرماندهان عالی رتبه را در امور مختلف، برای پیشبرد وظایف آنان یاری می کند
دانشنامه آزاد فارسی
آجودان. عنوان و اصطلاحی در نظام . این کلمه واژه ای فرانسوی است که از اصل لاتین به معنای «یاری کردن » مشتق شده است . این واژه از اسپانیایی به فرانسوی و انگلیسی راه یافت و از ۱۷۷۶ رسماً به افسرانی جزء اطلاق گردید که مستقیماً در خدمت فرماندهان بودند. این اصطلاح در دورۀ قاجاریه از زبان فرانسوی به فارسی راه پیدا کرد و در ایران متداول شد. پس از مسافرت ژنرال گاردان به ایران (۱۲۲۲ق/۱۸۰۷) کاربرد واژۀ آجودان احتمالاً به تقلید از ترکان عثمانی رواج یافت . چون آجودان ها با فرماندهان رابطه ای دائمی داشتند، اهمیت خاصی کسب کردند و تقریباً وظیفۀ معاونت آنان را برعهده گرفتند. این واژه بعدها غیر از جنبۀ شغلی ، لقبی تشریفاتی و افتخاری گردید و گاه به صورت موروثی درآمد. به تدریج لقب آجودانی بر مقام های کشوری نیز اطلاق گردید و به نحوی شد که اختیار یا اعطای آن از هیچ رسم و قانون شغلی یا منطقی پیروی نمی کرد. حتی مدرسۀ دارالفنون نیز دارای آجودان بود. این عنوان پس از قاجار تا پیروزی انقلاب اسلامی به گونه ای تشریفاتی در دربار و پاره ای سازمان های نظامی و کشوری رایج بود.
wikijoo: آجودان
مترادف ها
کمک، یار، یاور، اجودان، معین
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ریشه واژه آجودان از اژدها هست.
در زمان اشکانیان به بعضی سربازان آژدار میگفتند
در زمان اشکانیان به بعضی سربازان آژدار میگفتند
آجودان:/�j�d�n/ اسم. دستیار فرمانده در جزئیات امور اداری.
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
همراه، در رکاب
در زبان پهلوی پارتی، واژه " اَژَدان" به معنای درباریان و یاوران بکار می رفت که همتای واژه لاتین آن بود.
بُنمایه: سفالینه های یافت شده در نسا ( نخستین پایتخت اشکانیان نزدیک اشک آباد )
بُنمایه: سفالینه های یافت شده در نسا ( نخستین پایتخت اشکانیان نزدیک اشک آباد )