اجود

لغت نامه دهخدا

اجود. [ اَ وَ ] ( ع ن تف ) بهتر. نیکوتر. بهترین. نیکوترین :
سال امسال تو ز پار اجود
روز امروز تو ز دی اطیب.
فرخی.
و تلک الألحان الطیب لأن تلک الأجسام احسن ترکیباً و اجود هنداما. ( رسائل اخوان الصفاء ). || جوادتر. بخشنده تر. جوانمردتر.
- اجودالعرب ؛ لقب طلحةبن عبیداﷲبن خلف بن أسعد الخزاعی است.
- امثال :
اجود من حاتم ؛ جوانمردتر از حاتم.
اجود من کعب بن مامة الایادی .
اجود من لافظة؛ بخشنده تر از دریا.
اجود من هرم ؛ بخشنده تر از هرم بن سنان . ( مجمع الأمثال میدانی ).

فرهنگ فارسی

نیکوتر، خوبتر، بخشنده تر، جوانمردتر
( صفت ) ۱ - بهتر نیکوتر . ۲ - بخشنده تر جوادتر .

فرهنگ معین

( اَ وَ ) [ ع . ] (ص تف . ) ۱ - بهتر، نیکوتر. ۲ - بخشنده تر، جوادتر.

فرهنگ عمید

۱. نیکوتر، خوب تر.
۲. بخشنده تر، جوانمردتر.

پیشنهاد کاربران

عبارت "ojud" در پهلوی ( زبان فارسی میانه ) به صورت ʾwḏwḏ یا ʾwwḏ نوشته می شد و به معنای �بودن، وجود، هستی� است.
این کلمه ریشه در زبان فارسی باستان دارد و نیای واژه مدرن فارسی �وجود� محسوب می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

جزئیات بیشتر:
1. ریشه شناسی:
� پهلوی: ʾwḏwḏ ( تلفظ: ōžud/ōžud ) یا ʾwwḏ ( ōžud )
� فارسی باستان: *ah - یا *ahh - ( به معنای بودن )
� سانسکریت: �s - ( بودن )
� فارسی نو: وجود
2. کاربرد در متون پهلوی:
این کلمه به صورت فعل و اسم به کار می رفته است.
� به عنوان فعل: برای ساخت زمان های مختلف فعل �بودن� استفاده می شد. برای مثال، صیغه سوم شخص مفرد �هست� در پهلوی به صورت ast ( اَست ) و صیغه اول شخص مفرد ham ( هَم ) بود که همگی از همین ریشه هستند.
� به عنوان اسم: خود به معنای �وجود� و �هستی� به کار می رفت.
3. مثال در یک جمله پهلوی:
یک عبارت معروف از متون پهلوی ( مانند �مینوی خرد� ) :
� pad ān ī xwad āhūd rāy ( پَد آنِ خوَد آهُود رای )
� ترجمه: �به ( خاطر ) آن که خودِ وجود دارد� یا �به خاطر خودِ هستی�.
4. تکامل به فارسی نو:
این کلمه از پهلوی وارد فارسی دری شد و به شکل �وجود� درآمد. همچنین فعل �است� و �هست� نیز از شاخه های دیگر همین ریشه هستند.
جمع بندی:
Ojud ( اُجُد ) در پهلوی به معنای �وجود، هستی و بودن� است و شکل باستانیِ واژه فارسی مدرن �وجود� می باشد.

بخشنده تر