اجهاء. [ اِ ] ( ع مص ) بخیلی کردن : اجهی فلان علینا؛ بخیلی نمود بر ما. ( منتهی الارب ). || هویدا و روشن گردیدن راه. ( منتهی الارب ). || باردار ناشدن زن. یقال : اجهت فلانة علی زوجها؛ اذا لم تحبل. ( منتهی الارب ). || گشاده شدن هوا. || بهوای گشاده رسیدن. ( منتهی الارب ). || واگشوده شدن آسمان از ابر. وقت واگشودگی آسمان رسیدن. بی ابر شدن آسمان. ( زوزنی ). یقال : اَجْهَت لنا السّماء؛ ای انقشع عنها الغیم و اَجْهَینا. ( منتهی الارب ). || بی سقف شدن خانه. ( زوزنی ). بی ستر شدن خیمه. ( تاج المصادر بیهقی ). خراب شدن خانه.