اجزای
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
مصالح هر چیزی ؛ اجزای آن چیز. ( ناظم الاطباء ) . لوازم آن چیز، چنانکه روغن برای چراغ :
در چراغ مه ز اول شب مصالح شد تمام
طی نشد افسانه های درد جانفرسای من.
ملا شانی تکلو ( آنندراج ) .
در چراغ مه ز اول شب مصالح شد تمام
طی نشد افسانه های درد جانفرسای من.
ملا شانی تکلو ( آنندراج ) .
مهمی اجزا
قسمت ها
تکه تکه