اجزاز. [ اِ ] ( ع مص ) خشک گردیدن و رسیده شدن خرما و جز آن. || اجزازالنخل ؛ بوقت درو رسیدن خرمابن ، کذا اجزازالزرع. ( منتهی الارب ). بدرو آمدن کشت.( زوزنی ). کشت را درویدن فرمودن. || دادن پشم گوسفند کسی را. ( منتهی الارب ). || خداوند گوسپندان فریزکردنی شدن. || خداوند کشت دروده گشتن. ( منتهی الارب ). || به برینش آمدن پشم. ( زوزنی ). ببریدن پشم. بحدّ بریدن آمدن پشم.