اجرت

/~ojrat/

مترادف اجرت: اجر، پاداش، پایمزد، حق العمل، حق القدم، دسترنج، دستمزد، کرایه، مزد

برابر پارسی: دستمزد، مزد

معنی انگلیسی:
wage, remuneration, fee, hire, worth, charge, consideration, expense

لغت نامه دهخدا

اجرت. [ اُ رَ ] ( ع اِ ) اُجْرَة. بَدَل. || مزد. مزد کار. حق القدم. دست مزد: چون روز به آخر رسید مزدور اجرت خواست. ( کلیله و دمنه ). || کرایه : یارش از کشتی به درآمد که پشتی کند همچنین درشتی دید... چاره جز آن ندانستند که با او بمصالحت گرایند و به اجرت کشتی مسامحت کنند. ( گلستان ). || قیمتی که در مقابل استفاده از منافع بر عهده شخص مستقر میشود. مستأجر با قبض موضوع اجاره و گذشتن مدتی که در ظرف آن استیفای منافع ممکن بود، مدیون اجرت میشود اگرچه انتفاعی هم نبرده باشد.
- اجرةالمثل ؛ اجرتی که برای تعیین مقدار آن اجرت امثال موضوع اجاره مورد نظر قرار میگیرد. در مواردی که عقد اجاره بسبب فقد شرطی باطل و یا اصلاً عقدی منعقد نشده و شخص هم از شی منتفع شده باشد، بر عهده ٔاو است که اجرةالمثل بموجر یا مالک بدهد.
- اجرةالمسمی ؛ اجرتی که در عقد اجاره معین شده است.
|| تَشک. تسک یعنی طسق ، وظیفه ای که بر اصناف زروع نهند بر هر جریبی و آن را بفارسی تشک گویند یعنی اجرت. ( مفاتیح خوارزمی ص 39 ).

اجرة. [ اَ ج ِرْ رَ ] ( ع اِ ) ج ِ جَریر.

اجرة. [ اُ رَ ] ( ع اِ ) اُجْرَت. رجوع به اُجرت شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مزد مزدکار دستمزد حق القدم . ۲ - کرایه . ۳ - قیمتی که در مقابل استفاده از منافع بر عهد. شخص مستقر میشود .

فرهنگ معین

(اُ رَ ) [ ع . اجرة ] (اِ. ) ۱ - مزد، دستمزد. ۲ - کرایه .

فرهنگ عمید

۱. مزد، مزد کار، دستمزد.
۲. کرایه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عوضی که مستأجر در قبال استفاده از منفعت مال یا کار، به موجر یا اجیر می پردازد، اجرت نامیده می شود. از آن در باب اجاره سخن رفته است.
در عقد اجاره، یا به اجرت تصریح می شود یا نمی شود، امّا مورد نظر و توافق دو طرف است و یا هیچ کدام. به اجرت در صورت اول و دوم، اجرة المسمی و در صورت سوم- که باید اجرت متعارف برای استفاده از همانند آن مال یا عمل، از سوی مستأجر به موجر یا اجیر پرداخت گردد- اجرة المثل گفته می شود.
مالک اجرت
هر یک از موجر یا اجیر، به عقد اجاره، مالک اجرت می شوند، لیکن جواز مطالبه آن، بر تسلیم مال مورد اجاره به مستأجر یا انجام عمل از سوی اجیر متوقّف است؛ برخی گفته اند استقرار ملکیّت اجرت نیز منوط به استفاده مستأجر از منفعت یا اتمام کار مورد اجاره- و آنچه در حکم استفاده یا اتمام کار باشد- از سوی اجیر است.
فقها به صورت یک قاعده کلّی در باب اجاره آورده اند که در فرض کشف بطلان اجاره از اول، چنانچه مستأجر از منفعت مال استفاده کرده باشد، پرداخت اجرة المثل بر وی واجب می شود ، امّا در فرض بطلان اجاره به یکی از اسباب فسخ در اثنای مدّت اجاره، بنا بر قول مشهور، مقدار اجرت نسبت به مدّت گذشته از اجرة المسمّی ثابت است و نسبت به مدّت باقی مانده، اجرت به مستأجر بازگردانده می شود.
حرمت یا جواز گرفتن اجرت، دایر مدار صحّت و بطلان اجاره است.


[ویکی فقه] اجرت (قرآن). اجرت در لغت به معنای دستمزد می باشد.
منظور از اجرت، دستمزدی است که براساس عقد یا شبه عقد، پرداخت می شود. در این مدخل از واژه «اجر» و جملاتی نظیر «لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا»، «و لمن جاء به حمل بعیر»، «یشتری لهو الحدیث» و «فلیاکل بالمعروف» استفاده شده است.

جدول کلمات

مزد

مترادف ها

pay (اسم)
پرداخت، اجرت، تادیه، حقوق ماهیانه

wage (اسم)
اجر، مزد، دستمزد، اجرت، کارمزد، دسترنج

fee (اسم)
پرداخت، امتیاز، پاداش، مزد، پول، دستمزد، شهریه، اجرت، پردازه، پردازانه

hire (اسم)
پرداخت، مزد، کرایه، اجرت، اجاره

فارسی به عربی

اجر , تاجیر , دفع ، أجْرٌ

پیشنهاد کاربران

کارمزد، کاربها، کارانه
کارمزد
در عقد اجاره خدمات عقد عوض اقتصادی خدمت را اجرت نامند.
اجر، پاداش، پایمزد، حق العمل، حق القدم، دسترنج، دستمزد، کرایه، مزد
دشتانه

بپرس