اجرائ

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) راندن روا کردن امری . ۲ - وظیفه و راتبه و جیره مقرر کردن برای کسی . ۳ - کسی را وکیل کردن . ۴ - امضائ کردن . ۵ - بکار بردن لفظ و عبارت . ۶ - ( اسم ) راتبه وظیفه ادرار جیره . ممال آن ( اجری ) است ۷ - ( مصدر ) بمرحل. عمل گذاشتن حکمی که قطعیت یافته است . یا بموقع اجرائ گذاشتن ( گذاردن ) . اجرا کردن بجریان انداختن بکار بستن از گفتار بکردار آوردن .
جمع اجیر

پیشنهاد کاربران

بپرس