اجتهار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بسیار شمردن : اجتهر الجیش ؛ بسیار شمرد لشکر را. ( منتهی الارب ). || دیدن بی پرده کسی را و دیداری یافتن او را: اجتهر الرجل. ( منتهی الارب ). || پاک کردن ، چنانکه چاه را: اجتهر البئر؛ پاک کرد چاه را یا کشید همه آب آن را. ( منتهی الارب ). || بزرگ داشتن چیزی درچشم. ( تاج المصادر ). بزرگ آمدن حال کسی. ( زوزنی ).