اجتزام

لغت نامه دهخدا

اجتزام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) اجتزام نخل ؛ اندازه کردن خرما بر درخت : اجتزم النخل. ( منتهی الارب ). || خریدن : اجتزم حظیرته ؛ خرید حظیره او را. ( منتهی الارب ). || پاره ای گرفتن : اجتزم من المال ؛ پاره ای گرفت از مال. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس