دمنه بدید که شیر... هر ساعت در اصطفاء و اجتباء وی [ گاو ] می افزاید. ( کلیله و دمنه ). آدمی چون نور گیرد از خدا
هست مسجود ملائک ز اجتبا.
مولوی.
|| تمییز. تمایز. اختلاف : گفت پیغمبر که معراج مرا
نیست از معراج یونس اجتبا.
مولوی.
خواب عامه ست این نه خود خواب خواص باشد اصل اجتبا و اختصاص.
مولوی.
|| فراهم آوردن. || گرفتن مال از جایهای آن. || در کشاف اصطلاحات الفنون آمده : اِجتباء، به باء موحّده مصدر است از باب افتعال بمعنی برگزیدن. کما فی المنتخب. و در اصطلاح سالکان عبارت است از آنکه حق تعالی بنده را بفیضی مخصوص گرداند که از آن نعمتها بی سعی بنده را حاصل آید. و آن جز پیمبران و شهداء و صدیقان را نبود. و اصطفاء خالص ، اجتبائی را گویند که در آن به هیچ وجهی از وجوه شائبه نباشد. کذا فی مجمعالسلوک فی بیان التوکل.