اجبارا

/~ejbAran/

برابر پارسی: بزور، به ستم

معنی انگلیسی:
compulsorily, by force, perforce

لغت نامه دهخدا

( اجباراً ) اجباراً. [ اِ رَن ْ ] ( ع ق ) قسراً. اضطراراً. قهراً. بسِتَم. بزور.

فرهنگ فارسی

۱ - از روی ناچاری و اکراه قهرا اضطرارا. ۲ - بستم بزور.

فرهنگ معین

( اجباراً ) (اِ رَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) ۱ - از روی ناچاری و اکراه . ۲ - به ستم و زور.

مترادف ها

perforce (قید)
بناچار، بزور، اجبارا

پیشنهاد کاربران

بنا خواست
( قسراً ) قسراً. [ ق َ رَن ْ] ( ع ق ) قهراً. جبراً. به ناچار. به ناخواست به ناخواه. به زور. به ستم : قلعه شاه دز را. . . در حصار گرفت و لشکرها بر مدار آن بداشتند به یک دو روز آن حصن را قهراً و قسراً بگشادند. ( جهانگشای جوینی ) .
اضطراراً

بپرس