اجافه. [ اِ ف َ ] ( ع مص ) فراز کردن در را. در باز کردن. در واکردن. در فاکردن. ( تاج المصادر ). || درگذرانیدن نیزه به اندرون. به اندرون چیزی جراحت رسانیدن. جراحتی کردن که در جوف باشد. ( تاج المصادر ). || بوی گرفتن مردار. ( منتهی الارب ).