اجاغ

لغت نامه دهخدا

اجاغ. [ اُ ] ( ترکی ، اِ ) اجاق :
در گلستان بی تخلف مشربان از بهر طبخ
بر کنار جو بهر گامی اجاغی بسته اند.
سنجر کاشی.
ز شمع بزمش آگه نیست واله لیک می بیند
پر پروانه جای هیمه سوزان در اجاغ او.
واله هروی.

فرهنگ فارسی

اجاق

پیشنهاد کاربران

بپرس