اجابت کردن


برابر پارسی: برآوردن، پاسخ دادن، پذیرفتن

معنی انگلیسی:
consent, to grant, to respond to

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- پذیرفتن قبول کردن مستجاب کردن گردن نهادن خواهش و مراد کسی را بر آوردن روا کردن . ۲ - دفع فضول کردن . یا اجابت کردن معده. دفع فضول کردن آن .

مترادف ها

comply (فعل)
موافقت کردن، براوردن، اجابت کردن، قانع کردن

فارسی به عربی

امتثل ، إِجابَة

پیشنهاد کاربران

بپرس