اثنان
لغت نامه دهخدا
اثنان. [ اِ ] ( ع مص ) کهنه گردیدن : اثن الهَرِم. ( منتهی الارب ).
اثنان. [ اُ ]( اِخ ) موضعی است در شام. ( معجم البلدان ) ( مراصد ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) در حال رفعی . ۱ - دو دو مرد. ۲ - روز دوشنبه .
موضعی در شام
فرهنگ معین
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی یَثْنُونَ: عقب می کشند ("یَثْنُونَ صُدُورَهُمْ "یعنی شانه خالی می کنند یا سر در گریبان فرو میبرند .کلمه یثنون از باب ثنی الشیء ، یثناه ، ثنیا است ، بر وزن فتح ، یفتح ، فتحا ، و مصدر آن ، یعنی ثنی به معنای عطف و پیچاندن است ، و نیز به معنای رد و مرتبط بودن بعضی ...
ریشه کلمه:
ثنی (۲۹ بار)
ریشه کلمه:
ثنی (۲۹ بار)
wikialkb: اثْنَان
پیشنهاد کاربران
اثنان از ماده ثنی بر وزن سنگ در اصل به معنی نزدیک ساختن قسمتهای مختلف چیزی به یکدیگر است ، مثلا در مورد تا کردن لباس و پارچه گفته می شود : ثنی ثوبه و اینکه به دو نفر اثنان گفته می شود به خاطر آن است که یکی را در کنار دیگر قرار می دهیم .