اثف
لغت نامه دهخدا
اثف. [ اَ ] ( ع مص ) اِثْفاء. دیگ را بر دیگپایه نهادن. دیگپایه کردن دیگ را. ( تاج المصادر ). بار کردن دیگ. بار گذاشتن دیگ. || پیروی کسی کردن. || راندن و دفع کردن کسی را. || طلب کردن. || از پی فراهم شدن. ( تاج المصادر بیهقی ).
اثف. [ اَ ث ِ ] ( ع ص ) پیرو. || ثابت.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید