اثعال. [ اِ] ( ع مص ) بسیار شدن : اَثْعَل َ الضیفان. || عظیم شدن : اثعل َ الأجرُ. || خلاف کردن : اثعل القوم علینا. || سخت گردیدن کار که ندانند به چه روی برآید: اثعل الأمر. || انبوه ناک گردیدن جای آب برداشتن : اثعل الوِرد. || اثعلت ِ الارض ؛ روباه ناک شد زمین. ( منتهی الارب ).