اثر پذیر

/~asarpazir/

مترادف اثر پذیر: تاثیرپذیر، کنش پذیر، متاثر، منفعل

متضاد اثر پذیر: فاعل

فرهنگ فارسی

( اسم مصدر ) متائ ثر پذیرنده و دریافت کنند. اثر چیزی یا کسی که اثر موئ ثری را قبول میکند و می پذیرد .

مترادف ها

impressionable (صفت)
تحت نفوذ قرار گیرنده، اثر پذیر، تاثر پذیر

فارسی به عربی

قابل للتحویر

پیشنهاد کاربران

مقابل بی تفاوت بودن منفعل شدن و واکنش نشان دادن و تاثیرپذیری است از فاعل که تاثیرگذار است.
منفعل

بپرس