اثبج. [ اَ ب َ ] ( ع ص ) مرد پهن پشت. ( منتهی الارب )( تاج المصادر ). فراخ پشت. ( زوزنی ). || مردبیرون آمده پشت. ( منتهی الارب ). کوژپشت. پشت کوز. || مرد بزرگ شکم. ( منتهی الارب ). مؤنث : ثَبْجاء.اثبج. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) ( بنی... ) قبیله ای بزرگ از قبائل بنی هلال که در افریقیه مسکن گرفته اند و در تاریخ مغرب مشاهیری از این قبیله برخاسته اند. ( قاموس الأعلام ).