[ویکی الکتاب] آثار. معنی
مَا یَوَدُّ: دوست ندارد(ود نوع خاصی از حب است و آن حبی است که آثار و پیآمدهایی آشکار دارد )
معنی
وَدُّواْ: دوست داشتند-آرزو کردند(ود نوع خاصی از حب است و آن حبی است که آثار و پیآمدهایی آشکار دارد )
معنی
وَدُودٌ: دوستدار(ود نوع خاصی از حب است و آن حبی است که آثار و پیآمدهایی آشکار دارد )
معنی
تَوَدُّ: دوست دارد(ود نوع خاصی از حب و دوست داشتن است و آن حبی است که آثار و پیامدهایی آشکار دارد )(مؤنث)
معنی
تَوَدُّونَ: دوست دارید(ود نوع خاصی از حب و دوست داشتن است و آن حبی است که آثار و پیامدهایی آشکار دارد )
معنی
یَوَدُّواْ: دوست دارند(ود نوع خاصی از حب و دوست داشتن است و آن حبی است که آثار و پیامدهایی آشکار دارد.جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای شرط قبل از خود است )
معنی
سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ: به شدت پشیمان شدند (در واقع یک اصطلاح است. بلا در دستهایشان قرار گرفت ، یعنی طوری بلا بر ایشان مسلط شد که گویی دستهایشان در آن بود ، و این تعبیر را غالبا در باره نادمینی که به آثار سوء عمل گذشتهشان مبتلا شدهاند و این ابتلاء را پیشبینی نمیکردند بکار ب...
معنی
قَاهِرُ: غالب و تأثیر گذار(قهر نوعی از غلبه را گویند ، و آن این است که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از آثار خود نماید ، اثری که یا بالطبع و یا به عنایت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خاموش میس...
معنی
قَاهِرُونَ: غلبه کنندگان تأثیر گذار(قهر نوعی از غلبه را گویند ، و آن این است که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از آثار خود نماید ، اثری که یا بالطبع و یا به عنایت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خام...
معنی
قَهَّارِ: بسیارغالب و تأثیر گذار(قهر نوعی از غلبه را گویند ، و آن این است که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از آثار خود نماید ، اثری که یا بالطبع و یا به عنایت و فرض مخالف با اثر مقهور باشد ، مانند ظهور آب بر آتش که آنرا خامو...
معنی
کَادِحٌ: تلاشگری که به نفس نفس افتاده(کدح به معنای تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در این کلمه معنی سیر است و بعضی گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاری تا اینکه آثار تلاش در نفس نمایان گردد )
معنی
کَدْحاً: تلاشی که تلاشگر را به نفس نفس زدن بیندازد(کدح به معنای تلاش کردن ، و خسته شدن است . پس در این کلمه معنی سیر است و بعضی گفتهاند : کدح تلاش نفس است در انجام کاری تا اینکه آثار تلاش در نفس نمایان گردد )
معنی
خُشَّعاً: خاشعان (جمع خاشع است که مصدر آن کلمه خشوع به معنای تاثر خاصی است در قلب که به دنبال مشاهده عظمت و کبریا در قلب پیدا میشود ، نظیر این کلمه در اعضای بدن کلمه خضوع است ، و اگر خشوع را به دیدگان نسبت داده ، با اینکه گفتیم حالت قلبی است ، بدین جهت است که ...
معنی
مُصَیْطِرٍ: غالب - دارای سیطره (اصل کلمه مصیطر از سیطره - با سین - است ، چیزی که هست گاهی سین آن را به صاد قلب میکنند و سیطره به معنای غلبه و قهر است وقهر نوعی از غلبه را گویند که چیزی بر چیز دیگری چنان جلوه و ظهور کند که آنرا مجبور به قبول اثری از آثار خود نمای...
ریشه کلمه:
اثر (۲۱ بار)
«آثار» از مادّه «اثر» جمع «اثر» در اصل، به معنای جای پاست، ولی، به هر علامتی که از چیزی باقی می ماند «اثر» گفته می شود.