اتوپیا (فیلم). اتوپیا ( انگلیسی: Utopia ) فیلمی به کارگردانی سهراب شهیدثالث محصول سال ۱۹۸۳ کشور آلمان غربی است. پنج زن به خواست خودشان و بنا به نیاز اقتصادی در یک فاحشه خانه که تحت سرپرستی یک مرد اداره می شود، شروع به کار می کنند. سرپرست فاحشه خانه در سکانس های مختلف، هر بار به شکلی آزارگرانه و تحقیرآمیز، زن های فیلم را مورد استعمار قرار می دهد. هرکدام از زن ها از جایی می آیند و رؤیایی دارند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
جدول کلمات
آرمانشهر
پیشنهاد کاربران
آتوپیا ؛ ایده آل ، مناسب ، مطلوب ، شهر آرمانی یا آرمانشهر ، مدینه ی فاضله ، وفق مراد ، مطابق میل ، خوش آیند ، تمام عیار ، شهر آرزوها ، شهر خیالی. تمام کلمات ذکر شده برای تعریف آتوپیا به لحاظ مفهومی یک تعریف موازی و غیرانطباقی با مفهوم نهفته در ریشه ی این کلمه می باشد. ... [مشاهده متن کامل]
اگر بخواهیم کلمات منطبق با ریشه و مفهوم کلمه ی آتوپیا را در مقوله ی زبان شناسی پیدا کنیم به شرح زیر قابل تحلیل است؛ کلیدواژه ی آتوپیا به لحاظ مفهومی که در درون این کلمه نهفته است مرتبط با کلمه ی اتیوپی می باشد. حالا اگر بخواهیم ارتباط این دو کلیدواژه را از طریق قوانین ایجاد کلمات پیدا کنیم حرف ( ت ) به لحاظ نزدیکی محل صدور آوا از ابزارهای کلامی نهفته در دهان برای ایجاد آوا قابل تبدیل به حرف ( د ) و حرف ( پ ) قابل تبدیل به حرف ( ب ) می باشد. با تبدیل نمودن این دو حرف، کلمه ی آدوبیا و ادیوبی قابل مشاهده می شود. حالا اگر بخواهیم رد این کلمه را در زبان فارسی و دیگر زبانها دنبال کنیم کلماتی مثل دیپلم دیپ دیبا دوبی دوبا طوبی ادب ادیب مُؤدب مبادی آداب آداپت آداپته آداپتور آباد ابد بودا بودن ادبیات دیبا تدبیر دبیر دیبان دیوان دیوا دیو دوا داوود و. . . قابل رویت می شود. یعنی در یک تعریف خلاصه آتوپیا و اتیوپی به مفهوم دیبا شده می باشد. درک بهتر و کاملتر مطلب بالا مرتبط با متن تحلیل شده ی زیر می باشد ؛ دوبِی یا دُبِی ؛ پرجمعیت ترین شهر امارات متحده عربی و مرکز امارت دبی، پرجمعیت ترین امارت از هفت امارت این کشور است. به معنی دیبا شده. دِبی ؛ وجود جریان در یک سیستم که باعث دیبا شدن آن سیستم می شود. دیپلم ؛ منشعب از کلمه ی دیب و دیبا شدن. به مفهوم دیپ شدن و دیبا شدن در مسائل به مفهوم پرداختن به عمق مسائل و آداب و رسوم را به صورت علمی و کلاسیک عمیق شدن و یاد گرفتن. به مفهوم عمق پیدا کردن و عمیق شدن در مسائل. در زبان انگلیسی با نگارش deep در حال استفاده می باشد. کلمه ی دیپلماسی نیز تحت عنوان پرداختن به عمق مسائل و رعایت آداب حکومت داری در حال استفاده است. دیبا: با توجه به قانون چرخش حروف در کلمات و خاصیت لاتین بودن زبان که همچون ملات در مَلّاته در غالب یا پاتیل کلمات در حال لت خوردن و متلاطم شدن برای ایجاد مفاهیم جدید هست کلمه دیبا یعنی محصولی یا شخصیتی که بر مبنای یک آدابی شکل گرفته باشد و آباد شده باشد گویند. در مورد اشیا معمولا در مورد پارچه ابریشمین که با طرح و نقش های بسیار زیبا و جنس مرغوب بافته می شد می گفتند اما در مورد شخصیت ها به کسانی اطلاق می شود که آداب دان و ادیب و مبادی آداب هستند و با رعایت آن آداب و قوانین به مخزن علم ابدی دست پیدا می کنند. مَنِش انسانهای ادیب و دیبا نیز تدبیر نمودن در امور و به کار بستن آن در عالم واقعیت هست. در کل ریشه و مصدر یا بن واژه این کلمه ادب می باشد. مترادف موازی و مفهومی این کلمه قانون می باشد. اصطلاحاً یک جمله ای در عالم ارتباطات کلامی زیاد استفاده می شود با این مضمون که هر کاری یا شغلی یک آدابی داره، قانونی داره که تا آن آداب و قوانین رعایت نشود فلسفه وجودی آن کار یا شغل ایجاد نمی گردد. زنجیره ی ریشه ای این کلمه این جمله رو به ما انسانها می گه؛ مبادی آداب بودن به آباد شدن منتهی می شود. در کل اگر به صورت خیلی خلاصه تعریفی از کلمه دیبا داشته باشیم یعنی عمیق یعنی مبادی آداب یعنی آباد کننده. یعنی رعایت شیوه و اصول هر کاری که پشتوانه فکری عمیقی داشته باشد و با تکرار آن شیوه و اصول و آداب به کرامت و کریم شدن منتهی می گردد. اگر هم رد کلمه دیبا رو در زبان انگلیسی بزنیم به دو کلمه deep و depth و دیپلم خواهیم رسید به مفهوم عمیق و دارای عمق. کلمه ی آداب نیز در کلماتی مثل آدابته یا آداپته نمودن با نگارش adaptor که در زبان انگلیسی به معنی تطبیق دادن ترجمه و برگردان شده است در اصل به معنی دیبا کننده دارای مفهوم می باشد. کلماتی که مرتبط با کلمه دیبا می باشد و جریان مفاهیم رو در مورد این کلمه در درون خودشان به ما نشان می دهند کلماتی از قبیل؛ دیبا، ادب، ادیب، دیپلم ، آداب، مبادی، آباد، بودا، بودن، ابدال. کلمه دیبا در واقع اهمیت علم و دانش و دانایی و به کار بستن علوم درجهت آبادی را خیلی به بیننده القا می کند. دیو به مفهوم رشد یافته. مثل دیوان حافظ یا دیوان عالی کشور البته با نگارش اصیل تر این کلمه دیبان حافظ و دیبان عالی کشور صحیح تر می باشد. دیوا مرتبط با کلمه ی دیبا به مفهوم دارای عمق و پر بودن از چیزی. از کلمه ی دیبا در زبان انگلیسی با نام deep در حال استفاده می باشد. از زاویه قوانین ایجاد کلمات، کلمه ی ادب و آداب و آباد و ابد نیز همین مفهوم را در خود دارند. بر همین مبنا و برداشت از مفهوم کلمه ی دیو، در راستای ریشه ی این کلمه، به شخص مداوا کننده و داوود و دوا دهنده نیز قابل برداشت است. یعنی شخص دیوا و داوود شخصی هست مبادی آداب می باشد و بر مبنای یک آداب و رسوم ذاتی و حقیقی، مداوا و دیبایی ایجاد می کند. کلماتی که از دیپ در جایگاه های کاربردی مختلف برای ساخت کلمات انشعاب می یابد عبارتند از دَب دُب داب دوب دیب. مثلاً کلمه ی دَبّه به مفهوم ظرفی که دارای عمق بیشتری نسبت به مابقی ظروف باشد. یا کلمه ی دُبُر قابل تبدیل به دُبُل که به مقعد و کون و باسن ترجمه و برگردان شده است به مفهوم عضوی که دارای عمق باشد معنا و مفهوم دارد. یا کلمه ی دبیر و مدبر و تدبیر که در جایگاه علمی و فکری کاربرد خودش را دارد. کلمه ی دابه الارض به مفهوم زمین دارای عمق زیاد. مرتبط با کلماتی مثل دابگان و دابغان به مفهوم مکان پست و دارای عمق زیاد یا اصطلاح تُپ تُپ کردن در هنگام ضربه زدن به چیزی که توخالی و دارای عمق باشد. یا اصطلاح ادبار به مفهوم گذشتگان ، ریشه ، پشت ، اجداد. در قرآن اصطلاح ادبار النجوم به معنی ستارگان ناپدید شده. یا کلمه ی دوبا قابل تبدیل به کلمه ی طوبا به معنی درخت ریشه دار
ناکجا آباد به هنگام؛ تنگدستی وگشاددستی. بهتری وبرتری. آزادی وبیماری. بیشینگی وکمینگی. پیشی و پسی. گرفتاری و ناگرفتاری. گیری و نگیری. عوام وخواص عوامزدگی وخواص نمایی. فرزانگان ونافرزانگان. ... [مشاهده متن کامل]
دانشگاهی وحوزوی. ( سکولار واسکولار ) . بیسوادی و با سوادی. نان نکبت و نان نعمت. باند راند خواندگروی وشهروندی. خداباوری. وبی خداباوری. بهشتیان و دوزخیان. حرام زادگان وحلال زادگان. و . . . . . .
فرزانه سهروردی "ناکجا آباد"گرایی به دست داده است که سپس در غرب به اتوپیا ساختار یافته است. اتو پیا ( اوت آو پیutopia, out of pay ) ( بیرون از ساخت ) .
آرمانشهر#ناآرمانشهر.
مدینه ی فاضله، آرمان شهر ( در زبان های غربی utopia ) . مفهوم های مشابهی از این واژه در آرای فلاسفه یونان باستان ( افلاطون و ارسطو ) عرضه شده و در فلسفهٔ اسلامی از آن به عنوان �مدینه فاضله� یاد شده است. ... [مشاهده متن کامل]
آرمان شهرخواهی ( به انگلیسی:utopianism ) عبارت است از دلبستگی به ایجاد یا خیال پردازی دربارهٔ یک نظم اجتماعی آرمانی.
نهایت آرزوی دنیایی
ناکجاآباد، مدینه ی فاضله، آرمانشهر ( در برابر: کابوس شهر dystopia ) ، دولت یا کشور کامل و ایده آل
با توجه به فلسفه علم و معرفت شناسی و حکمت شناسی رفتاری همچنانکه دوستان { این کلمه را به معنای ناکجا آباد و آرمانشهر در اندیشه مارکسیسم ها با توجه نگاه پراگماتیست وجود دارد } همچنانکه دکتر چگوارا برای این ایده آل و پخش کردن افق اندیشه و رسالت نمود. اما جهت یادروی. . !نمیشود گفت : ناکجاد آباد و آرمان شهر وجود خارجی ندارد, زیرا با تصور انسانها پراگتیک با توجه تفکر رادیکالیسم توانستندازنیمه قرن 18میلادی تا به امروز با اتودپلتفرم ها , اختراعات, اکتشافات و همچنین در جهت تحقق تولید و توسعه علوم هزاران هزار موضوع از علوم مهندسی و ساختتولیدات ماشین آلات تا علوم علوم پایه و علوم طبیعی و انواع موضوعات مختلف در علوم انسانی - اجتماعی بمانند: نوشته ها مارکس و اندیشمندان فلسفه دانی بمانند: پوپر و ماکیاول مستفاد از جریان فکری افلاطون حتا از مارکسیسم به رئالیست و کاپیتالیسم و ایمپریالیست رسیده اند. . بماند کنفدراسیون روسیه وجهموری خلق کامونیست چین که از شاخه مذاهب تا بخشهای آگونیست ها تا آتاتیست ها تحقق برای آزادی و برابری و رفاه اجتماعی تا موضوعات محیط زیست کل انسانها با توجه به ضد ونقیض تفکرات بشر مدرن امروزی از قرن ۱۶ میلادی تا امروز با آنکه تضادهای جدید بازهم با تنوع ها های نژادی کارکرد مختلف با کارکردهای مختلف دارند. رسالتهای مهم را لطفا از ( " نگاه دکترین فلسفه علم و معرفت شناسی هرم مازلو" ) باید بررسی در جوامع مدرن دومرکراسی بمانند : حزب سبز آلمان و حزب سوسیال دموکرات فرانسه با توجه تعهد و مقاصد واهداف باید با توجه به الیت از منظر فلسفه علوم اجتماعی - اقتصادی وسیاسی دوباره بررسی نمود. ... [مشاهده متن کامل]
نگاه کنید:
آرمان شهر
اتوپیا. آرمانشهر. ( منبع: واژه نامۀ پارسی سره، گروه علمی تک، فروردین ۱۳۸۹ خورشیدی ) اتوپیا به چه معناست؟ این کلمه به معنای زندگانی آرمانی داشتن و دنیایى فرضى است که در آن همه چیز در حد اعلى نیکو است و داشتن چنین دنیایی خیال و تصور هر انسانیست! ... [مشاهده متن کامل]
در واقع یکی دیگر از معانی این کلمه همان وهم، خیال و تصور است، داشتن دولت یا کشور ی کامل و ایده آل که به تعبیری از آن با نام مدینه ی فاضله نیز یاد شده است! معانی تخصصی: قانون ـ فقه : مثالى روانشناسى : آرمانشهر بازرگانى : مدینه فاضله اضافات: این واژه را می توان به صورت «یوتُپیا» نیز نوشت و این نوع نگارش نیز کاملا درست است. این کلمه سالهاست که وارد زبان پارسی شده است و هم اکنون در خیل کلمات پذیرفته شده در زبان فارسی می باشد. این کلمه سالهاست که به واژگان فارسی اضافه گردیده است و پیرامون آن فیلم نامه های و نیز مقالات و سخنرانی های زیادی در عرصه های رسانه و. . . موجود است که خود حاکی از پیوستن این واژه به جمع واژگان فارسی می باشد. توضیحات تکمیلی اتوپیا Utopia واژهای است مرکب از OU ( او ) یونانی بهمعنای «نفی» و کلمهی TOPOS ( توپوس ) بهمعنای «مکان» میباشد؛ بنابراین از لحاظ لغوی بهمعنای «لامکان»میباشد. در اصطلاح رایج، بهمعنای جزیرهی خیالیای توصیف شده که در آن سیاست و قانون و همه چیز در کمال خوبی اجرا میگردد و نیز نام کتابی از توماس مور در اینباره میباشد. معانی دیگر این واژه عبارتند از: دولت یا کشور کامل و ایدهآل، کشور خیالی، کتابی که دربارهی کشور مرفهالحال بحث میکند. ( 1 ) همچنانکه در معانی اولیه مشخص است یوتوپیا از منظر خود طراحان آن، جامعهای خیالی و غیرقابل تحقق است و در دنیای بشریت جایی برای آن سراغ نداریم و نخواهیم داشت و از همینجا تفاوتهای اصلی یوتوپیای محصول مکاتب مادهگرای شرق و غرب و نطریهپردازان آن با مدینهی فاضله در مکتب اسلام آشکار میشود.
پیشینه در طول تاریخ انسان در پی تأمین جامعهای مطلوب بوده که خبری از ظلم و تبعیض و جنگ و ستیز و جهل و فقر و مرض در آن نباشد. در این راستا برخی به طراحی و ارائهی نظراتی دربارهی چنین جامعهی آرمانی کوشیدند که به ذکر مختصر برخی از این یوتوپیاها یا رایجترین معادل فارسی آن - یعنی مدینهی فاضله - و شاخصههای آن میپردازیم: 1 ) مدینهی افلاطونی: افلاطون در مدینهی فاضلهای که ترسیم نموده فقط فلاسفهی حقیقی را شایستهی زمامداری امور سیاسی میداند. کمال مطلوب از نظر فردی در عدل و از نظر اجتماعی در حکومت آنها است. عدهای باید برای دفاع از شهر و نیز هجوم به همسایگان تربیت شوند. مالکیت خصوصی را نیز برای زمامداران و نظامیان مضر میداند، چرا که ایجاد تعلق خاطر مانع خدمت آنها به کشور است. به نظر او آنانکه لیاقت حکومت دارند خداوند در نهادشان طلا سرشته و در نهاد نگهبانان نقره و در نهاد برزگران و سایر شغلها، آهن و برنج. . . ( 2 ) 2 ) مدینهی فاضلهی اگوستین: او در قرن چهارم در کتاب شهر خدا، صلح و عدالت خواهی را دو ویژگی مدینهی فاضله میداند، شهر خدا در آسمآنها است و شهرهای زمینی هر قدر بتوانند به این دو آرمان نزدیکتر شوند قابل احترامترند. ( 3 ) 3 ) مدینهی فاضلهی فارابی ( فیلسوف مسلمان قرن چهارم ) : مدینهی فاضله او در سطوح مختلف سرزمینی، صغری، وسطی و عظمی طرح شدهی است. رئیس اول آن پیامبر ( ص ) است که متصل به عقل فعال است و پس از او رئیس مماثل و در غیاب او رئیس فقاهت عهدهدار امور زمامداری جامعهی فاضله است. مقصد مدینهی فارابی سعادت و خیر مطلق است و ریشه در فطرت مشترک همهی انسآنها دارد. . . ( 4 ) 4 ) مدینهی فاضلهی توماس مور ( در کتاب یوتوپیا ) : لغو مالکیت خصوصی و پول از شاخصههای مدینهی فاضله اوست. مردم از قمارهای فاسدکنندهی احمقانه بیخبرند، از جمله بازیهای آنان نبرد میان رذیلت و فضیلت است. میخانه و روسپیگری در کار نیست، امکانی برای فساد و جایی برای پنهان شدن و دیدارهای پنهانی نیست و همه چشم در چشم هم زندگی میکنند. . . . ( 5 ) 5 ) از نظر آیتالله مصباح یزدی مدینهی فاضله دارای ویژگیهایی است که عبارتند از: «1 - ارتباط فرد با خدای متعال 2 - ارتباط فرد با فرد [خودش امانت الهی است] 3 - ارتباط فرد با طبیعت [در این قبال دو موضع دارد: الف ) امانتدار خدای متعال است ب ) خلیفهی خدا است] 4 - ارتباط فرد با دیگر انسآنها بر اساس دو اصل عدالت و احسان، در ارتباط با نهاد خانواده - نهاد اقتصاد – نهاد سیاست و حکومت – نهاد حقوق و نهاد آموزش و پرورش» ( 6 ) ویل دورانت در «لذات فلسفه»، اتین کابه در «سفر به ایکاری»، ارسطو در «سیاست»، خواجهنصیر طوسی در «اخلاقالملوک»، کامپلانلا در «شهر خورشید»، فرانسیس بیکن در «ارغنون جدید» و «آتلانتیس نو» و فلاسفهی دیگری چون کانت، هگل، راسل از افرادی هستند که تلاش نمودند شاخصههایی را برای مدینهی فاضلهی مطلوب بشریت ترسیم نمایند.
مدینهی فاضله و غیرفاضله مدینهی فاضله، شهر، دولت یا اجتماعى است که در آن همکارى زیادى براى نیل به سعادت دنیوى و اخروى وجود دارد. به بیان دیگر، در چنین شهرى، مردم سعادت خود و ابزار نیل به آن را مىشناسند و براى دستیابى به آن ( سعادت ) با یکدیگر همکارى مىکنند. البته این همکارى، شرط بقا و حیات مدینهی فاضله نیز شمرده مىشود؛ زیرا مدینهی فاضله همانند تن آدمى است که اعضایى دارد و اگر این اعضا با یکدیگر هماهنگ نباشد، حاصل کار آن چیزى نیست که سعادت انسان را تأمین نماید. بنابراین، کامل و سالم بودن اعضا و نیز هماهنگى و همکارى آنها از شروط لازم براى فراهم آمدن سعادت است. ( 7 ) در نقطه مقابل مدینهی فاضله، مدینهی جاهله قرار دارد - که بیشتر فارابی بهطور مستقیم به آن پرداخته - که بدون درک آن، فهم مدینهی فاضله دشوار است. این مدینهی جاهله یا جامعهی ناسالم خ . . .