اتوریته

/~otorite/

فرهنگ معین

(اُ تُ تِ ) [ فر. ] (اِمص . ) قدرت ونفوذ مادی یا معنوی ، اقتدار.

پیشنهاد کاربران

درود بر عزیزان . کتابی از کریشنا مورتی دارم می خوانم به نام تنها ذستاخیز که آقای رضا ملک زاده ترجمه کرده است ، واژه فرانسوی اتوریته را به معنای الگو و تعبد و پیروی کردن بارها و بارها به کار برده است و از نظر من که دبیر ادبیات فارسی هستم ، از نظر نگارش و انتخاب کلمات خیلی سعی کرده اند که کلمات قلنبه و خاص استفاده کنند و این باعث کژفهمی خواننده می شود . بارها باید به فرهنگ لغات مراجعه کرد .
...
[مشاهده متن کامل]

همین اتوریته در فرهنگ معین به معنای اقتدار آمده است ولی در متن باید آن را به معنای پیروی کردن کورکورانه درک کرد . کاش کتاب یک ویراستار قوی می داشت تا نثر این کتاب بسیار خوب را ساده تر و قابل فهم برای هر خواننده ای می ساخت . ممنون از آقا رضا که معنای بهتر و کاملتذی برای این واژه اتوریته نوشته اند .

قدرت و نفوذ مادی و معنوی
ایجاد یک کانون قدرت در برابر سایر مقتدرها وکانونهای قدرت دیگر.
ترسیم وایجاد ساختار وتقارن مادی ومعنایی والقای آن به اذهان عمومی وایجاد حجاب بین حقیقت واقعیت که هرکسی نتواند کشف حجاب بکند وپدیدار شناسی بکندوراه بسیار باید پیمود که ان وساختار وتقارن پدیدار شناسی کرد وتنها راه خروج از این سیاه چاله ذهنی ومادی ساخت گشایی این پدیده شناسایی نقاط ضعف این سامانه فکری
...
[مشاهده متن کامل]

وشکستن تقارن موجوددر ساختمان کلی ان هست

نظریه و ایدئولوژی تنها آن حرف نغز و نخبهٔ ارسطو نیست. اینکه مادرت به تو گفته است "بی عرضه"، نوعی نظریه است. اتوریته تنها ارسطو نیست؛ مادر و عمه و خاله ات هم هستند! و تو باید ذهن خود را از هر نوع اتوریته - و نتیجتاً از نظریاتشان - آزاد گردانی!
...
[مشاهده متن کامل]

کتاب "رابطه"
محمدجعفر مصفا
@Mossaffadotcom

تعبد، سرسپردگی محض ، اطاعت بلادلیل یابادلیل ازچیزی یاکسی بخاطرسرسپردگی ( رابطه مرادومرید ) .
اجبار بنیادین - «بیشتر از توصیه و کمتر از دستور؛ توصیه ای که نمی توان بدون خطر آن را نادیده انگاشت. » -
( تمام سنگینی گذشته را بر دوش هر لحظه می گذارد )
ریشه : واژه ی auctoritas ( اتوریته ) از فعل augere ( توسعه دادن و تحکیم بخشیدن ) مشتق شده است،
...
[مشاهده متن کامل]

متضاد واژه ی «artifices» ( آنان که در واقع می سازند و تولید می کنند )

بپرس