مرتب و آراسته
یه خانم اتوکشیده با آرایش ( گریم ) غلیظ از ماشینش SUV با پسرش پیاده شد وپسرش با اشتیاق وذوقبه سمت تلسکوپ دوید وماه را دید وبا هیجان به مادرش گفت: ( با لحن شیرین کودکانه ) 
اسک ماهو دیدم. 
 ( عکس ماه را دیدم )  
 ...  [مشاهده متن کامل]  
مادرش با تمسخر وعصبانیت به من گفت: بچه ها امروز گول عکس واین چیزیها دیگه نمیخورن!
 ( با اطمئنان قضاوت کرد که تلسکوپ اسباب بازیه و توش عکس ماه را گذاشتم وبچه هارا گول 
میزنم
فقط با لبخند نگاهش کردم!
 ( ایشان منو احمق"بافرض" میدید ومن ایشان رو أحمق "بالفعل"دیدم ) 
ask =پرسیدن
. . .
اتوکشیده: [عامیانه، کنایه ] با سر و وضعی شسته ورفته و مرتب .
یعنی مرتب
لباسی که اتو کشیده و بدون چروک باشد