اتنان. [ اِ ] ( ع مص ) دور شدن. ( منتهی الارب ). || زادخواست گردانیدن. مانع بالیدگی شدن : اَتن المرض ُ الصبی ؛زادخواست گردانید کودک را، یعنی کلان نمی گردد. ( منتهی الارب ). || لاغر گردانیدن بیماری کسی را.اتنان. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ تِن . همتایان و حریفان و همزادان.اتنان. [ اَ ت َ ] ( ع مص ) گام نزدیک نهادن. ( منتهی الارب ). گام خُرد نهادن.