اتقی

لغت نامه دهخدا

اتقی. [ اَ قا ] ( ع ن تف ) متقی تر. پارساتر. پرهیزگارتر.

فرهنگ فارسی

پرهیزکارتر، پارساتر

فرهنگ عمید

۱. پرهیزکارتر، پارساتر.
۲. حفظ کننده تر.

پیشنهاد کاربران

اتقی ( تلفظ:أَتقا ) در فرهنگ فارسی عمید: ۱. پرهیزکارتر؛ پارساتر. ۲. حفظ کننده تر.
لقب ابوبکر صدیق خلیفه اول مسلمانان /خداوند متعال، ابوبکر رضی الله عنه را در قرآن، اتقی نامیده است:
� وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی� یعنی: �و پرهیزکارترین انسان ها، ازآن آتش هولناک، بدور داشته خواهد شد. �
...
[مشاهده متن کامل]

در اشعار شعرا:
زِ قرآن مدح اَتقی ( 1 ) در کمالش
که جز تقوا نبود اندر خیالش
ابوبکر رضی الله عنه بزرگوار وسخاوتمند بود و از آنجا که اموال خود را به کثرت صدقه می کرد خداوند در قرآن آیه ای در مورد ایشان نازل فرمود:
﴿وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَی*الَّذِی یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّی﴾

پروا کرد ( مضارع : یتقی )
پروا کرد دسته
پروا کرد

بپرس