اتقاد

لغت نامه دهخدا

اتقاد. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) وقود. توقّد. افروخته شدن آتش. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس