اتفوه

لغت نامه دهخدا

اتفوه. [ اُ ] ( اِخ ) اُدفوه. اذفوه. ( منتهی الارب ). ادفو. رجوع به ادفو شود.

پیشنهاد کاربران

اَتَفَوَّهُ
ترجمه ی ( أتفوه ) در عبارت زیر از مناجات شعبانیه :
وَ لا یَخْفی عَلَیْکَ اَمْرُمُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ وَ ما اُریدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقی وَ اَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتی
و بر تو پوشیده نیست هیچ امری از امور دنیا و آخرتم ؛ ( و بر تو پوشیده نیست ) آنچه را که می خواهم بر زبان آورم، و ( بر تو پوشیده نیست آنچه را که می خواهم ) به آن دهان بگشایم از خواهشم ( خواسته ام )
...
[مشاهده متن کامل]

< هُ> در اَتَفَوَّهُ:ضمیر به معنای ( آن ) .
اَتَفَوَّ:در اصل ( اَنْ اَتَفَوَّ ) بوده که ( اَنْ ) آن بعلت آمدن این حرف قبل از ( اُبْدِئَ ) حذف شده است و به عبارتی این ( اَنْ ) هم برای فعل ( اُبْدِئَ ) استفاده می شود هم برای فعل ( اَتَفَوَّ ) و چون حرف ( اَنْ ) از حروف ناصبه است آخر حرف فعل مضارع را منصوب می کند پس اگر بخواهیم این فعل را بدون حرف ( اَنْ ) در نظر بگیریم فعل ( اَتَفَوُّ ) خواهد بود که می شود فعل مضارع از باب ( تَفَعُّل ) و صیغه ی متکلم وحده به معنای ( دهان بگشایم ) .
اما ریشه ی فعل، فُوه که جمع آن أَفْواهٌ است ( به معنی دهان، مَوْضِعُ خُروجِ الکَلامِ ) و چون ( فُوه ) فعل معتل و اجوف است دو صورت دیگر آن عبارت است از ( فاه : ج أَفْواه [فوه]: دهان ) و ( فِیه : ج أفْوَاه [فوه]: دهان ) .
در ضمن، اصل کلمه ی ( فَم به معنای دهان ) هم ( فُوه ) است و برای افمام ( جمع کلمه ی فَم ) گفته شده به اعتبار اصل واحدی نیست زیرا اصل فَم، ( فُوه ) است.

بپرس