اتعاظ

لغت نامه دهخدا

اتعاظ. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) پند گرفتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). پند پذیرفتن. ( منتهی الارب ). پندپذیری : تقدیر باریتعالی چشم بصیرت ابوعلی بازبست و گوش هوش از استماع مواعظ و اتعاظ بدان نصایح کر ساخت تا مساعدت فایق فروگذاشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ).

فرهنگ فارسی

پندگرفتن، پندپ یرفتن
پند گرفتن

فرهنگ عمید

پند گرفتن.

پیشنهاد کاربران

بپرس