اتصالی

/~ettesAli/

معنی انگلیسی:
short, circuit, coupler, coupling, junctional `, junctional, short circuit

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - پیوسته مداوم علی الدوام . ۲ - پیوستگی و چسبندگی شئ هادی در مسیر الکتریسیته .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) ۱ - پیوسته ، مداوم . ۲ - پیوستگی و چسبیدگی شی ء هادی در مسیر الکتریسته .

مترادف ها

syndetic (صفت)
پیوسته، متصل شده، ربطی، هم چسب، اتصالی، بسط داده شده

پیشنهاد کاربران

اِتِّصالی: ١. پیوند، پیوندشدگی، پیوست، پیوست - شدگی، بەهمرسی، همرسانی، چسبیدگی ٢. [کهربا / الکتریسیته] برخورد ( کهربایی / الکتریک ) ؛ دچارِ راەشکنی / گذرگاەشکنی / چرخگاەشکنی

بپرس