اتشی
/~AtaSi/
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: فروزان، گیرا، نام نوعی گل، همچنین نورانی، مؤثر، به رنگ آتش، سرخ
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی، اسم گل
لغت نامه دهخدا
بر گلبنان گنبد اخضر نهاد او
گلهای گونه گونه ز خیری و آتشی.
؟ ( از مقامات حمیدی ).
|| ( ص نسبی ) برنگ آتش. منسوب به آتش. و مثلثه یا بروج آتشی حمل و اسد و قوس است. || مجازاً، سخت خشمگین و غضبناک. سخت بهیجان آمده. سخت تیز و تند شده. و فعل آن آتشی شدن و آتشی کردن است.اتشی. [ اَت ِ ] ( اِ ) خارپشت کلان تیرانداز. سیخول. قُنفُذ. و امروز در نواحی طهران تشی گویند.
فرهنگ فارسی
نام قسمی گل و شاید سوری مفاتیح
خارپشت کلان تیر انداز
فرهنگ عمید
۲. [عامیانه، مجاز] بسیارخشمگین، تند.
۳. [مجاز] سوزان.
۴. (اسم ) (زیست شناسی ) = گُل * گل سرخ
۵. پخته شده با آتش: سیب زمینی آتشی.
۶. [قدیمی] نوعی کهربای زردرنگ.
گویش مازنی
/ateshi/ ظرف مسین کوچکتر از آفتابه
مترادف ها
خشمگین، خشمناک، متعصب، عصبانی، اتشی
از جا در رفته، شوریده، اشفته، عصبانی، دیوانه وار، اتشی
دیوانه، شوریده، اشفته، عصبانی، اتشی
اشفته، عصبانی، از کوره در رفته، بی عقل، اتشی
اتشی، محترقه، جرقه زن، جرقه دار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
آتشی: [عامیانه، اصطلاح] تندخو، زودخشم .
آتشی :گبر ، آتش پرست، کنایه از دوزخی و کافر.
اگر آتشی گاه افروختن
بسوزد عجب نیست زو سوختن ( فردوسی )
آتشی در بیت مذکور به معنی "گبر" و "آتش پرست" و کنایه از دوزخی و کافر آمده است و معنی آن این است که: اگر آتش پرست موقع آتش در آن بیفتد و بسوزد این کار امر عادی است و تعجب آور نیست
اگر آتشی گاه افروختن
بسوزد عجب نیست زو سوختن ( فردوسی )
آتشی در بیت مذکور به معنی "گبر" و "آتش پرست" و کنایه از دوزخی و کافر آمده است و معنی آن این است که: اگر آتش پرست موقع آتش در آن بیفتد و بسوزد این کار امر عادی است و تعجب آور نیست