اتشگه

لغت نامه دهخدا

( آتشگه ) آتشگه.[ ت َ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) آتشگاه. آتشکده :
چنین بود رسم اندر آن روزگار
که باشد در آتشگه آموزگار.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( آتشگه ) آتشگاه آتشکده

پیشنهاد کاربران

آتشگاه
آتشکده
چنان بود رسم اندران روزگار
که باشد در آتشگه آموزگار
✏ �نظامی�