اتش گرفتن


مترادف اتش گرفتن: ( آتش گرفتن ) اشتعال، حریق، سوختن، شعله ورشدن

معنی انگلیسی:
burn, guts, ignite, kindle, light, to catch fire, to explode, [fig.] to be enraged

فرهنگ فارسی

( آتش گرفتن ) ( مصدر ) ۱- مشتعل شدن و سوختن چیزی که آتش در آن افتاده باشد . ۲ - خشمگین شدن غضبناک گردیدن .

واژه نامه بختیاریکا

( آتش گرفتن ) پرگهِستِن

دانشنامه عمومی

آتش گرفتن (فیلم ۱۹۹۰). آتش گرفتن یا آتش بازی ( به انگلیسی: Catchfire ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۰ و به کارگردانی دنیس هاپر است. در این فیلم بازیگرانی همچون دنیس هاپر، جودی فاستر، دین استاکول، وینسنت پرایس، جان تورتورو، فرد وارد، جولی آدامز، تونی سیریکو، گرند ال. بوش، کاترین لاناسا و گری ویلز ایفای نقش کرده اند.
عکس آتش گرفتن (فیلم ۱۹۹۰)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

light (فعل)
اشکار کردن، اتش زدن، مشتعل شدن، روشن کردن، برق زدن، اتش گرفتن، بچه زاییدن، اذرخش زدن

fire (فعل)
انگیختن، اتش زدن، بیرون کردن، بر افروختن، اتش گرفتن، افروختن، شلیک کردن، زبانه کشیدن، پراندن، تیر اندازی کردن، تفنگ یاتوپ را اتش کردن

ignite (فعل)
اتش زدن، مشتعل شدن، روشن کردن، اتش گرفتن، گیراندن

inflame (فعل)
سوزاندن، سوزش کردن، به هیجان اوردن، بر افروختن، دارای اماس کردن، ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن، مشتعل کردن، سوزش دادن

enflame (فعل)
به هیجان اوردن، بر افروختن، دارای اماس کردن، ملتهب کردن، اتش گرفتن، عصبانی و ناراحت کردن

فارسی به عربی

اشعل , هب

پیشنهاد کاربران

چندان افسانه خواند که دل زن آتش گرفت و بی قرار وصل مرد یهودی شد. ( چهل طوطی، بازنویسی و ویرایش زهرا نیرومند )
یعنی آنقدر در گوش زن حرفهای دلفریب زد که دل زن به هیجان آمد و برای دیدن مرد یهودی بی قرار شد
آتش افتادن ؛ رسیدن آتش. آتش گرفتن : تا شبی آتش در انبار هیزمش افتاد. ( گلستان ) .
فتاد آتش صبح در سوخته
بیکدم جهانی شد افروخته.
caught on fire
احتراق
To catch fire

بپرس