اتش پاره
/~AtaSpAre/
مترادف اتش پاره: ( آتشپاره ) جلد، چابک، زرنگ، فرز، بدجنس، حیله گر، موذی، شرور، شریر، اخگر | شیطان، ناقلا، فتنه جو، فتنه گر
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: اخگر، شرار آتش، چابک
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره ای
باددستی خاکیی بی آبی آتش پاره ای.
سنائی.
|| داهی.- مثل آتش پاره ؛ کودکی سخت بی آرام و شریر و شوخ.
|| چابک و چربدست.
فرهنگ فارسی
( آتشپاره ) ( اسم ) ۱- پار. آتش اخگر. ۲ - کرم شب تاب . ۳ - ( صفت ) زرنگ چابک داهی . ۴ - موذی شریر .
پاره آتش، اخگر، کنایه اززرنگ، چابک، موذی، کودک شریر
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [عامیانه، مجاز] زرنگ، چابک.
۳. (صفت ) [عامیانه، مجاز] موذی.
۴. کودک شریر.
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
جور، نشان، مارک، نوع، انگ، داغ، نیمسوز، جنس، رقم، لکه بدنامی، علامت داغ، اتش پاره
نیمسوز، اتش پاره، ادم فتنه انگیز
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
آتش پاره:صفت. ۱ - [مجازی] چابک، زیرک. ( پرویز خیلی آتش پاره است، از او هر کاری برمی آید ) ۲. بسیار شلوغ کن و شیطان ( بچه آتش پاره ) ۳. دارای رفتاری که موجب ایجاد شادی و هیجان می شود ( دختر آتشباره ) .
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )