لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( آتشخانه ) ( اسم ) ۱ - جای روشن کردن آتش . ۲ - کوره . ۳ - قسمتی از سماور کشتی راه آهن که آتش در آنست . ۴ - آتشکده آتشگاه . ۵ - لول. تفنگ . ۶ - مجموع سلاحهای آتشین از توپ و تفنگ و مانند آنها.
فرهنگ عمید
۲. جای روشن کردن آتش.
۳. آن قسمت از ماشین یا کارخانه که مواد سوختنی در آن ریخته می شود و آتش می گیرد.
۴. آتشکده.
۵. اسلحه خانه.
گویش مازنی
جدول کلمات
۱. کوره. ۲. جای روشن کردن آتش. ۳. آن قسمت از ماشین یا کارخانه که مواد سوختنی در آن ریخته می شود و آتش می گیرد. ۴. آتشکده. ۵. اسلحه خانه.
پیشنهاد کاربران
آتشخانه ؛ آتشکده. جائی که در آن آتشبازی می سازند. ( ناظم الاطباء ) . مخزنی که حرارت مرکزی کارخانه یا ماشینهای متحرک حرارتی در آن ایجاد میشود. رجوع به آتشخانه شود.
گلخن