دیکشنری
مترجم
بپرس
اتش تاب
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( آتش تاب )
آتش تاب. [ ت َ ] ( نف مرکب ) گلخنی. تون تاب.
فرهنگ فارسی
( آتش تاب )
گلخنی تون تاب
فرهنگ عمید
( آتش تاب )
۱. کسی که مواد سوختنی در کوره می ریزد، تون تاب، گلخنی.
۲. کوره.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها