آتش از آب ( دریای آب ) برآمدن ، یا آتش از آب افروختن ؛ کاری عظیم سخت پیش آمدن :
پس آگاهی آمد بافراسیاب
که آتش برآمد ز دریای آب. . .
از ایران نهنگی [ رستم ] برآمد بجنگ
که شد چرخ گردنده را راه تنگ.
فردوسی.
پس آگاهی آمد بافراسیاب
که آتش برآمد ز دریای آب. . .
از ایران نهنگی [ رستم ] برآمد بجنگ
که شد چرخ گردنده را راه تنگ.
فردوسی.