اتساق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) راست و تمام شدن ۲ - فراهم آمدن . ۳ - انتظام یافتن . ۲ - ترتیب دادن . ۵ - ( اسم ) ترتیب انتظام .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. انتظام یافتن.
۳. فراهم آمدن، راست و تمام شدن.
پیشنهاد کاربران
چیدمان
گر نکردی نصرت دین شاه یحیی از کرم/ کار ملک و دین ز نظم و اتّساق افتاده بود ( حافظ )