اتراق
/~otrAq/
مترادف اتراق: اسکان، اقامت، بیتوته، توقف، جایدهی، جایگیری
برابر پارسی: برآسودن، جا گیری، جا گیری، فرود آمدن، لنگراندختن
لغت نامه دهخدا
- اتراق کردن ؛ نشستن در منزلی چند روزی. موقتاً در منزلی اقامت گزیدن.
فرهنگ فارسی
( اسم ) توقف چند روزه در سفری بجایی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
اُتراق
(یا: اطراق؛ استراحت؛ راحت باش) از اصطلاحات نظامی دورۀ قاجار، به معنی اقامت و استراحت موقت اردوی نظامی در مسیر حرکت. اتراق اردو یا قشون به دو صورت است: ۱. اتراق انتظاری که اتراقی بلند مدت است پیش از جنگی قریب الوقوع؛ ۲. اتراق لابدی که اتراقی کوتاه مدت در حین حرکت به دستور فرمانده یا به سبب حادثه ای غیرمنتظره.
(یا: اطراق؛ استراحت؛ راحت باش) از اصطلاحات نظامی دورۀ قاجار، به معنی اقامت و استراحت موقت اردوی نظامی در مسیر حرکت. اتراق اردو یا قشون به دو صورت است: ۱. اتراق انتظاری که اتراقی بلند مدت است پیش از جنگی قریب الوقوع؛ ۲. اتراق لابدی که اتراقی کوتاه مدت در حین حرکت به دستور فرمانده یا به سبب حادثه ای غیرمنتظره.
wikijoo: اتراق
پیشنهاد کاربران
کلمه ی اتراق از فعل اترماق یعنی نشستن در زبان ترکی میاد . اتراق محل نشستن یا نشیمنگاه ، ضمنا در ترکی کلمه ی بشینیم هم میشود اتوراق . اون دوستی هم که کلماتی ساختگی مثل بوراک و سرمس و نمیدونم چی چی آورده والا ما که ترکیم چنین کلمه اصلا در عمرمان نشنیدیم از کجا در میارید ؟
اتراق: همتای پارسی این واژه ی ترکی مغولی، این است:
ویراس virAs ( سنسکریت: ویراسنه veyrAsana ) .
ویراس virAs ( سنسکریت: ویراسنه veyrAsana ) .
اتراق. [ اُ ت ُ / اُ ] ( ترکی ، اِ ) توقف چندروزه در سفری بجائی.
- اتراق کردن ؛ نشستن در منزلی چند روزی. موقتاً در منزلی اقامت گزیدن.
- اتراق کردن ؛ نشستن در منزلی چند روزی. موقتاً در منزلی اقامت گزیدن.
اوتورماق یعنی نشستن
اوتو یعنی بنشین اتراق یعنی بنشینیم
صدرصد تورکیست
چرا که کاربر بالا مختصات این کلمه [تر. ] دانسته
هنوز نمیدونه این یعنی کلمه ترکیست
اوتو یعنی بنشین اتراق یعنی بنشینیم
صدرصد تورکیست
چرا که کاربر بالا مختصات این کلمه [تر. ] دانسته
هنوز نمیدونه این یعنی کلمه ترکیست
اوتورماق یعنی نشستن ترکی
اوتراق یعنی بنشینیم
این کلمه صد در صد ترکیست
اوتراق یعنی بنشینیم
این کلمه صد در صد ترکیست
اتراق
معادل ابجد 702
تعداد حروف 5
تلفظ 'otrāq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [[پهلوی]] ‹اوتراق›
مختصات ( اُ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی 'otrAq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا
معادل ابجد 702
تعداد حروف 5
تلفظ 'otrāq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [[پهلوی]] ‹اوتراق›
مختصات ( اُ ) [ تر. ] ( اِ. )
آواشناسی 'otrAq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا
اتراق کلمه ای تورکی است که از دو جز اتور ریشه کلمه اتورماق به معنی نشستن و پسوند مکان ساز اق تشکیل یافته و به معنی محل نشستن است
نزدیک ترین معادل در انگلیسی : Sojourn
واژه اُتراق یک واژه کاملا پارسی است. در ترکی می شود سرمس بوراک مارک این اُتراق یک صد درصد پارسی است.
تنگل انداختن ، تنقل انداختن ،
جا خوش کردن به قصد خوشگذرانی و تفریح
جا خوش کردن به قصد خوشگذرانی و تفریح
متوقف
سلام دوستان
اُتورماق یا اتوماخ به معنی نشستن هست درترکی
اُتاق به معنی نشیمنگاه ، اتاق در ترکی استانبولی اودا خونده میشه به دلیل لاتین بودن ( لغت نامه دهخدا ماخذ ترکی دارد )
اتوراخ اتوراق که در فارسی اتراق نوشته میشه به معنی اقامت کوتاه مدت و حتی کمپ زدن چند روزه که گفته شده
اُتورماق یا اتوماخ به معنی نشستن هست درترکی
اُتاق به معنی نشیمنگاه ، اتاق در ترکی استانبولی اودا خونده میشه به دلیل لاتین بودن ( لغت نامه دهخدا ماخذ ترکی دارد )
اتوراخ اتوراق که در فارسی اتراق نوشته میشه به معنی اقامت کوتاه مدت و حتی کمپ زدن چند روزه که گفته شده
هوالعلیم
اتراق ( اطراق ) سکونت کردن مسافر در مسیر سفر؛
منزل گزیدن مسافر؛
استراحت کردن مسافر
اتراق ( اطراق ) سکونت کردن مسافر در مسیر سفر؛
منزل گزیدن مسافر؛
استراحت کردن مسافر
استراحت کردن, مکث کردن, توقف کردن, اقامت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)