اتحادیه همبستگی سولیدارنوشچ ( لهستانی: Solidarność ) ( نام کامل: اتحادیه مستقل خودگردان اتحادیه های کارگری ) ، اتحادیه ای سراسری و دربرگیرنده همه اتحادیه های صنفی و کارگری لهستان بود که در سال ۱۹۸۰ میلادی برابر با ۱۳۵۹ خورشیدی برای دفاع از حقوق کارگران و کارمندان تشکیل و سپس ( تا سال ۱۹۸۹ میلادی ) به هسته اصلی مقاومت عمومی در برابر حکومت لهستان تبدیل شد. مردم لهستان با حلقه زدن بر گرد این تشکیلات آن را به نماد مبارزه خویش در راه آزادی تبدیل نمودند. با تغییر حکومت از جمهوری خلق لهستان به نظامی مردم سالار رفته رفته قدرت اتحادیه کاهش یافت و گرچه امروزه هنوز بخش ها و گروه هایی از آن به فعالیت خود ادامه می دهند، اما در عمل در صحنه سیاست لهستان نقشی ایفا نمی کند.
... [مشاهده متن کامل]
هسته های اولیه اتحادیه همبستگی بر پایه فعالیت کمیته ها و شوراهای اعتصاب ( به خصوص کمیته اعتصاب در کارخانه کشتی سازی گدانسک ) شکل گرفت. این کمیته ها سپس گردهم آمده و به دلیل داشتن اهداف مشترک پایه گذار اتحادیه همبستگی شدند. اتحادیه همبستگی در روز ۱۹ آبان ۱۳۵۹ در ورشو به ثبت رسمی رسید. در ادبیات سیاسی، نام اتحادیه همبستگی و جنبش همبستگی هر دو به یک معنا به کار می رود.
اکثریت جامعه لهستان نسبت به حکومتی که پایه های آن بر ویرانه های جنگ جهانی دوم و به سال ۱۹۴۴ میلادی گذاشته شد به دلیل وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی داشت نظر مساعدی نداشتند. نارضایتی از زمانی که در سال ۱۹۴۴ میلادی ارتش سرخ با شکست دادن نیروهای آلمان هیتلری در جبهه شرقی وارد خاک لهستان شد، خاطرات تلخ دوران استالینی، سرکوب شدید نیروهای پارتیزانی موسوم به «مبارزان زیرزمینی راه استقلال»، فشار روزافزون نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ( UB ) و موارد دیگر دست به دست هم دادند تا لهستانی ها رفته رفته به حکومت جدید بی اعتمادتر شده و حکومت مشروعیت خویش را از دست بدهد. اصلاحات ظاهری و سطحی سیاسی و اقتصادی نیز نتوانستند جو ارعاب و وحشت موجود را به سود حکومت تغییر دهند. در این دوران حزب متحد کارگران لهستان ( PPR و بعداً حزب کارگران متحد لهستان ) به عنوان تنها تشکیلات رسمی کشور قوت گرفت و احزاب و سازمان های سیاسی دیگر عملاً از صحنه سیاست حذف شدند.
پس از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳ میلادی یخ های استبداد در اتحاد جاهیر شوروی و کشورهای اقماری آن به آرامی رو به آب شدن گذاشتند. از سال ۱۹۵۵ کم کم زندانیان لهستانی که در شوروی محبوس بوده و شامل محکومین بی گناه، رانده شدگان اجباری زندانی شده، سربازان ارتش میهنی لهستان که به دلیل گرایش های ناسیونالیستی مغضوب حکومت جدید بودند و برخی دیگر آزاد شده و به لهستان بازگشتند. بازگشت ناراضیان سیاسی به تقویت مخالفان انجامید. از سوی دیگر محدودیت هایی که حکومت نسبت به کلیسای کاتولیک روا می داشت عامل دیگری بود تا جامعه به خصوص در روستاها و شهرهای کوچک واکنشی منفی از خود نشان دهد و نارضایتی در لایه های پایین اجتماع گسترش یابد. در کنار این عوامل، از آنجا که یکی از پایه های اصلی اقتصاد لهستان کشاورزی بود و در حالی که زمین ها همچنان در مالکیت خصوصی باقی مانده بودند و سیاست اقتصادی دولت بیشتر بر اساس تشکیل تعاونی های کشاورزی بود، دهقانان و کشاورزان دخالت های دولت را عاملی مزاحم در پیشبرد اهداف مالی خویش می یافتند. در شهرهای بزرگ نیز روشنفکران میهن دوست، دگراندیشان، نویسندگان و هنرمندانی که به نظریه ها و روش های استالینیستی معترض بودند موتور حرکت مخالفان را تشکیل می دادند. اما بیش و پیش از هرچیز این کارگران صنایع و به خصوص صنایع بزرگ و سنگین بودند که بدنه مخالفان و ناراضیان را شکل دادند. شرایط سخت کاری، عدم حمایت های لازم اجتماعی، درآمدهای پایین، تبعیض های موجود بین عوامل و موافقان حکومت و دیگران در محیط های کاری و بالاخره ایجاد گروه های فشار و باندهای حکومتی در کارخانه ها در این عکس العمل کارگران نقش اصلی را ایفا نمودند. . اعتراضات بارها با خشونت سرکوب شدند و چندین بار رژیم وابسته از نیروهای نظامی و پلیس برای خاموش کردن اعتراضات کارگران صنایع و معادن استفاده نمود. از جمله در دسامبر سال ۱۹۷۰ قیام کارگران شهرهای ساحلی لهستان با به کارگیری نیروهای ارتش شدیداً سرکوب شد و حداقل ۴۵ نفر از کارگران کشته و ۱۰۶۰ نفر زخمی شدند.
... [مشاهده متن کامل]
هسته های اولیه اتحادیه همبستگی بر پایه فعالیت کمیته ها و شوراهای اعتصاب ( به خصوص کمیته اعتصاب در کارخانه کشتی سازی گدانسک ) شکل گرفت. این کمیته ها سپس گردهم آمده و به دلیل داشتن اهداف مشترک پایه گذار اتحادیه همبستگی شدند. اتحادیه همبستگی در روز ۱۹ آبان ۱۳۵۹ در ورشو به ثبت رسمی رسید. در ادبیات سیاسی، نام اتحادیه همبستگی و جنبش همبستگی هر دو به یک معنا به کار می رود.
اکثریت جامعه لهستان نسبت به حکومتی که پایه های آن بر ویرانه های جنگ جهانی دوم و به سال ۱۹۴۴ میلادی گذاشته شد به دلیل وابستگی به اتحاد جماهیر شوروی داشت نظر مساعدی نداشتند. نارضایتی از زمانی که در سال ۱۹۴۴ میلادی ارتش سرخ با شکست دادن نیروهای آلمان هیتلری در جبهه شرقی وارد خاک لهستان شد، خاطرات تلخ دوران استالینی، سرکوب شدید نیروهای پارتیزانی موسوم به «مبارزان زیرزمینی راه استقلال»، فشار روزافزون نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ( UB ) و موارد دیگر دست به دست هم دادند تا لهستانی ها رفته رفته به حکومت جدید بی اعتمادتر شده و حکومت مشروعیت خویش را از دست بدهد. اصلاحات ظاهری و سطحی سیاسی و اقتصادی نیز نتوانستند جو ارعاب و وحشت موجود را به سود حکومت تغییر دهند. در این دوران حزب متحد کارگران لهستان ( PPR و بعداً حزب کارگران متحد لهستان ) به عنوان تنها تشکیلات رسمی کشور قوت گرفت و احزاب و سازمان های سیاسی دیگر عملاً از صحنه سیاست حذف شدند.
پس از مرگ استالین در سال ۱۹۵۳ میلادی یخ های استبداد در اتحاد جاهیر شوروی و کشورهای اقماری آن به آرامی رو به آب شدن گذاشتند. از سال ۱۹۵۵ کم کم زندانیان لهستانی که در شوروی محبوس بوده و شامل محکومین بی گناه، رانده شدگان اجباری زندانی شده، سربازان ارتش میهنی لهستان که به دلیل گرایش های ناسیونالیستی مغضوب حکومت جدید بودند و برخی دیگر آزاد شده و به لهستان بازگشتند. بازگشت ناراضیان سیاسی به تقویت مخالفان انجامید. از سوی دیگر محدودیت هایی که حکومت نسبت به کلیسای کاتولیک روا می داشت عامل دیگری بود تا جامعه به خصوص در روستاها و شهرهای کوچک واکنشی منفی از خود نشان دهد و نارضایتی در لایه های پایین اجتماع گسترش یابد. در کنار این عوامل، از آنجا که یکی از پایه های اصلی اقتصاد لهستان کشاورزی بود و در حالی که زمین ها همچنان در مالکیت خصوصی باقی مانده بودند و سیاست اقتصادی دولت بیشتر بر اساس تشکیل تعاونی های کشاورزی بود، دهقانان و کشاورزان دخالت های دولت را عاملی مزاحم در پیشبرد اهداف مالی خویش می یافتند. در شهرهای بزرگ نیز روشنفکران میهن دوست، دگراندیشان، نویسندگان و هنرمندانی که به نظریه ها و روش های استالینیستی معترض بودند موتور حرکت مخالفان را تشکیل می دادند. اما بیش و پیش از هرچیز این کارگران صنایع و به خصوص صنایع بزرگ و سنگین بودند که بدنه مخالفان و ناراضیان را شکل دادند. شرایط سخت کاری، عدم حمایت های لازم اجتماعی، درآمدهای پایین، تبعیض های موجود بین عوامل و موافقان حکومت و دیگران در محیط های کاری و بالاخره ایجاد گروه های فشار و باندهای حکومتی در کارخانه ها در این عکس العمل کارگران نقش اصلی را ایفا نمودند. . اعتراضات بارها با خشونت سرکوب شدند و چندین بار رژیم وابسته از نیروهای نظامی و پلیس برای خاموش کردن اعتراضات کارگران صنایع و معادن استفاده نمود. از جمله در دسامبر سال ۱۹۷۰ قیام کارگران شهرهای ساحلی لهستان با به کارگیری نیروهای ارتش شدیداً سرکوب شد و حداقل ۴۵ نفر از کارگران کشته و ۱۰۶۰ نفر زخمی شدند.