اتحادیه قبایل ماد در آغاز قرن نهم پ. م. تشکیلات میان قبیله ای بخشی از مردم ایران بود که علیه یک دشمن خارجی بنام آشور تأسیس یافت. البته تمام قبیله های مادی جزو این اتحادیه نشدند مانند قبیله مادای، تاسیس اتحادیه مزبور در مبارزه علیه تهاجم آشوریان در سال ۸۳۴ ( پیش از میلاد ) تشکیل و در سال ۷۸۸ ( پیش از میلاد ) خاتمه یافت. در اینکه کدام یک از قبایل ایرانی جزو اتحادیهٔ مزبور بوده اند، از منابع آشوری اطلاعی بدست نمی توان آورد زیرا آشوریان غالباً از تقسیمات قبیله ای نواحی که عرصهٔ لشکرکشیهای ایشان بوده است خود نیز اطلاعی نداشته اند. این منابع فقط از مادها چون واحدی کامل یاد می کنند و حال آنکه خاک آن ها به نواحی کوچک و مستقلی که در همان منابع مشروحاً نام برده شده است تقسیم می شده است.
... [مشاهده متن کامل]
همهٔ قبایل ایرانی جزو اتحادیهٔ قبایل نبودند و به همین سبب آشوریان برخی از ایشان را بنام مادای نمی خواندند. پهنهٔ خاکی که مشمول این اصطلاح می گردیده نوسانات مهمی کرده بود و ظاهراً این خود مطابق با تغییراتی بود که در ترکیب واقعی اتحادیهٔ قبایل صورت می گرفت.
نحوهٔ یادآوری آشوریان از مادها و اینکه همواره صفت مادهای نیرومند را دربارهٔ ایشان بکار می بردند نشان می دهد که اتحادیهٔ قبایل ماد مجموعاً عاملی را تشکیل می داده که آشوریان ناگزیر از آن حساب می بردند. بنابراین ناگزیریم که وجود اتحادیهٔ قبایل ماد را امری مسلّم بشماریم. نیروی ایشان هم در وجود همین اتحاد بود زیرا از لحاظ اقتصادی چندان مقتدر نبودند. در پایان قرن ششم پ. م. هنوز ارتش ماد از مردم جدا نشده بود. اصطلاح کاره که در سنگ نبشته بیستون بکار رفته هم به معنی لشکر است و هم به معنی مردم سلحشور و ظاهراً داوطلبان جنگجوی قبایل. به گفته هرودوت - ۱/۱۰۳ - در قرن هشتم پیش از میلاد تقسیم بندی ارتش ماد از روی وابستگی قبیله ای بود نه نوع سلاح.
در قلمرو اتحادیه قبایل ماد افراد جامعه به طور کلی به دامداری اشتغال داشتند، گرچه از زراعت که برپایهٔ آبیاری مصنوعی نیز اطلاع داشتند. پرورش اسب اهمیت خاصی داشت. هرودوت - ۱/۹۶، ۹۸ - در عهد خود خصوصیات جامعهٔ ماد را در قرن هشتم پیش از میلاد نیک وصف کرده است. دهکده ها و نقاط مسکون تا اندازه ای جنبهٔ عشیرتی داشت، ولی دژها محل تمرکز ساکنان هر جا و اکثر موارد مقرّ فرمانفرمایان بود. دژهای مزبور برای جنگ خانگی بود نه برای دفاع در مقابل ارتش آشور. مسلماً در این گونه جوامع پیداست در جنگ ها اسیر می گرفتند و اسیران را بردهٔ خویش می ساختند و تجزیهٔ جامعه به توانگر و مستمند در جامعه پدرشاهی ماد آغاز گشته بود. با گذشت زمان جامعه مزبور بی بندوبارتر می شد مع هذا اکثر مردم آزاد و سلحشور مسلوب الحق نبودند؛ هر رئیس خانواده ای سپاهی و عضو مجلس و ارتش ملّی بود. مجموع این شرایط باعث شد که مادهای عضو اتحادیه قبایل ماد در قرن های هشتم و هفتم پ. م. از جنگیان و سواران و پیادگان دلیر و فداکار باشند. هنوز سازمان ایشان تا حدی از آزادی بهره داشت و اعضای آن متفق بودند. ستم دیدگان، بردگان و کشاورزان ستم کشیده سرزمین های استثمار شدهٔ آشور متوجه ایشان بود.
... [مشاهده متن کامل]
همهٔ قبایل ایرانی جزو اتحادیهٔ قبایل نبودند و به همین سبب آشوریان برخی از ایشان را بنام مادای نمی خواندند. پهنهٔ خاکی که مشمول این اصطلاح می گردیده نوسانات مهمی کرده بود و ظاهراً این خود مطابق با تغییراتی بود که در ترکیب واقعی اتحادیهٔ قبایل صورت می گرفت.
نحوهٔ یادآوری آشوریان از مادها و اینکه همواره صفت مادهای نیرومند را دربارهٔ ایشان بکار می بردند نشان می دهد که اتحادیهٔ قبایل ماد مجموعاً عاملی را تشکیل می داده که آشوریان ناگزیر از آن حساب می بردند. بنابراین ناگزیریم که وجود اتحادیهٔ قبایل ماد را امری مسلّم بشماریم. نیروی ایشان هم در وجود همین اتحاد بود زیرا از لحاظ اقتصادی چندان مقتدر نبودند. در پایان قرن ششم پ. م. هنوز ارتش ماد از مردم جدا نشده بود. اصطلاح کاره که در سنگ نبشته بیستون بکار رفته هم به معنی لشکر است و هم به معنی مردم سلحشور و ظاهراً داوطلبان جنگجوی قبایل. به گفته هرودوت - ۱/۱۰۳ - در قرن هشتم پیش از میلاد تقسیم بندی ارتش ماد از روی وابستگی قبیله ای بود نه نوع سلاح.
در قلمرو اتحادیه قبایل ماد افراد جامعه به طور کلی به دامداری اشتغال داشتند، گرچه از زراعت که برپایهٔ آبیاری مصنوعی نیز اطلاع داشتند. پرورش اسب اهمیت خاصی داشت. هرودوت - ۱/۹۶، ۹۸ - در عهد خود خصوصیات جامعهٔ ماد را در قرن هشتم پیش از میلاد نیک وصف کرده است. دهکده ها و نقاط مسکون تا اندازه ای جنبهٔ عشیرتی داشت، ولی دژها محل تمرکز ساکنان هر جا و اکثر موارد مقرّ فرمانفرمایان بود. دژهای مزبور برای جنگ خانگی بود نه برای دفاع در مقابل ارتش آشور. مسلماً در این گونه جوامع پیداست در جنگ ها اسیر می گرفتند و اسیران را بردهٔ خویش می ساختند و تجزیهٔ جامعه به توانگر و مستمند در جامعه پدرشاهی ماد آغاز گشته بود. با گذشت زمان جامعه مزبور بی بندوبارتر می شد مع هذا اکثر مردم آزاد و سلحشور مسلوب الحق نبودند؛ هر رئیس خانواده ای سپاهی و عضو مجلس و ارتش ملّی بود. مجموع این شرایط باعث شد که مادهای عضو اتحادیه قبایل ماد در قرن های هشتم و هفتم پ. م. از جنگیان و سواران و پیادگان دلیر و فداکار باشند. هنوز سازمان ایشان تا حدی از آزادی بهره داشت و اعضای آن متفق بودند. ستم دیدگان، بردگان و کشاورزان ستم کشیده سرزمین های استثمار شدهٔ آشور متوجه ایشان بود.