اتحادیه
/~ettehAdiyye/
مترادف اتحادیه: انجمن، سندیکا
برابر پارسی: همبستگان، هموندان، هم پیمانان، همگرایان
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگستان زبان و ادب
مترادف ها
اتصال، اتحاد، بهم پیوستگی، الحاق، پیوستگی، اجتماع، وصلت، انجمن، ائتلاف، اتحادیه، پیوند، اتحاد و اتفاق، یگانگی وحدت، اشتراک منافع
برادری، صنف، اتحادیه، انجمن اخوت، دوستی، اخوت
انجمن، صنف، رسته، اتحادیه، محل اجتماع اصناف
جریان، دوره، گردش، دور، محیط، حوزه قضایی یک قاضی، اتحادیه، کنفرانس
پیمان، اتحاد، اتحادیه، گروه ورزشی
اتفاق، اتحاد، اتحادیه، هم پیمانی، پیوند
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
آگِنینَگ
همبستگی گاه، همبستگی سرا
رسته
سندیکا. . . . . .
همگاه
League هم میشه
ولی اولی دقیق تره
اتحادیه در زبان فارسی میشود انجمن و در زبان کردی می شود یه کیتی که برگرفته از واژه یکتا هست
" باهماد " واژه نوساخت شاد روان احمد کسروی تبریزی.
یافتن معنای لغت