اتحادیه

/~ettehAdiyye/

مترادف اتحادیه: انجمن، سندیکا

برابر پارسی: همبستگان، هموندان، هم پیمانان، همگرایان

معنی انگلیسی:
alliance, combination, combine, confederacy, federation, league, syndicate, trade, union

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - اجتماعی که برای دفاع از منافع اقتصادی مشترک تشکیل میشود سندیکا. ۲ - انجمن .

فرهنگ معین

(اِ تِّ یُِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - انجمن ، هر انجمنی که اهدافی مشترک داشته باشد. ۲ - تشکیلات صنفی برای حمایت از حقوق شغل و حرفة مشخص .

فرهنگستان زبان و ادب

{syndicate, syndicat (fr. )} [عمومی] تشکیلات صنفی برای حمایت از حقوق شغل و حرفۀ مشخص

مترادف ها

union (اسم)
اتصال، اتحاد، بهم پیوستگی، الحاق، پیوستگی، اجتماع، وصلت، انجمن، ائتلاف، اتحادیه، پیوند، اتحاد و اتفاق، یگانگی وحدت، اشتراک منافع

fraternity (اسم)
برادری، صنف، اتحادیه، انجمن اخوت، دوستی، اخوت

guild (اسم)
انجمن، صنف، رسته، اتحادیه، محل اجتماع اصناف

circuit (اسم)
جریان، دوره، گردش، دور، محیط، حوزه قضایی یک قاضی، اتحادیه، کنفرانس

league (اسم)
پیمان، اتحاد، اتحادیه، گروه ورزشی

confederacy (اسم)
اتفاق، اتحاد، اتحادیه، هم پیمانی، پیوند

فارسی به عربی

اتحاد , اخوة , دائرة , نقابة ، اِتِّحادٌ ، الاتِّحادیةُ ، الإتحاد

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه به اتحادیه آیوزش می گفتند که از فعل آیوختن ، آیوزیدن مشتق شده که بمعنای پیوستن و ملحق کردن است. این واژه کاملا شایسته باز زنده کردن است و بکار بردن ان در پارسی کنونی به نواخت و نوای گفتار زبان هیچ زیانی نمی رساند زیرا که همسان و همدیس واژگان کنونی پارسی است. جهت اطلاع، واژه یوغ بمعنای چوبی که بر گردن گاو نهند، ریشه در همین فعل دارد، البته یوغ از فعل یوختن برگرفته شده و نه آیوختن. دیسه یوغ در بسیاری از واژگان دیگر دیده می شود که همه از افعال خاصی مشتق شده اند. برای درک بیشتر از این پدیده، به الگوی میان واژگان و افعال زیر نگاه کنید:
...
[مشاهده متن کامل]

یوختن، یوز، یوغ
دروختن، دروز، دروغ
سوختن، سوز، سوگ
دوختن، دوش، دوغ
افروختن، افروز، افروغ، فروغ
ریختن، ریز، ریغ
گریختن، گریز، گریغ
امیختن، امیز، امیغ

یگان
کوتاه و کارا
خوده اتحادیه از "احد و واحد" عربی میاد که به فارسی میشه یک و اتحادیه میشه یکی شدن
United انگلیسی هم از uno لاتین میاد که اونم میشه یک
برابر های گفته شده بسته به کاربرد خوبن اما نزدیک ترین و خوشایند ترین برابر شاید همین یگان باشه
آگِنینَگ
همبستگی گاه، همبستگی سرا
رسته
سندیکا. . . . . .
همگاه
Union
League هم میشه
ولی اولی دقیق تره
اتحادیه در زبان فارسی میشود انجمن و در زبان کردی می شود یه کیتی که برگرفته از واژه یکتا هست
" باهماد " واژه نوساخت شاد روان احمد کسروی تبریزی.

یافتن معنای لغت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس