اتحاد

/~ettehAd/

مترادف اتحاد: ائتلاف، اتصال، اتفاق، پیوستگی، پیوند، توافق، وحدت، همبستگی، هم دستی، همدلی، همراهی، یکدلی، یگانگی

متضاد اتحاد: اختلاف

برابر پارسی: ( اتّحاد ) ساختگی | همبستگی، هماهنگی، یک پارچگی، یگانگی

معنی انگلیسی:
coalition, alignment, alliance, integration, unification, union, unity

لغت نامه دهخدا

اتحاد. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) یکی شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). یگانگی داشتن. یگانگی کردن :
گفت چون ندهی بدین سگ نان زاد
گفت تا این حد ندارم اتحاد.
مولوی.
یک رنگی. || یگانگی. || یکدلی. یک جهتی. || موافقت. وفق. توافق. || اجتماع. وَحدَت : میان این هر دو پادشاه به اتحاد و اشتباک رسانیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || مزاوجت. زواج.
- اتحاد، اتحادالاثنین ؛ اتحاد آدمی با عقل فعال ( اصطلاح فلسفه ).
- اتحادالأصابع ؛ عیبی در دست و آن پیوستگی انگشتان باشد بیکدیگر در خلقت ( اصطلاح طب ).
- به اتحاد آراء ؛ به اتفاق آراء.
ترکیب های دیگر:
- اتحاد جوهر ( اصطلاح فلسفه ) . اتحاد رباطی ( اصطلاح طب ). اتحاد زمان ( اصطلاح فلسفه ). اتحاد شکل ( اصطلاح کیمیا ). اتحاد صورت ( اصطلاح کیمیا ). اتحاد عاقل و معقول ( اصطلاح فلسفه ). اتحاد غضروفی ( اصطلاح طب ). اتحاد ماهیت ( اصطلاح فلسفه ).

فرهنگ فارسی

یکی شدن، یگانگی داشتن، یگانگی کردن، یگانگی و همدستی
۱ - ( مصدر ) یکی شدن یگانگی کردن . ۲ - ( اسم ) یک رنگی یگانگی یکدلی یک جهتی . ۳ - موافقت وفق توافق . ۴ - اجتماع وحدت . یا اتحاد آرائ . اتفاق آرائ هماهنگی رائ ی ها . یا اتحاد شکل . ۱ - تشابه در ترکیب و اختلاف در خواص طبیعی یا شیمیایی متشابه الترکیب . ۲ - یکسان لباس پوشیدن افراد یک جامعه . یا به اتحاد آرائ . به اتفاق آرائ به رائ ی همگان . ۵ - مزاوجت زواج . ۶ - بهم پیوستن دو عضو اتصال . ۷ - ( تصوف ) شهود وجود حق واحد مطلق است که همه چیز به آن موجود است بحق . پس همه چیز بدان متحد میشود از آن نظر که همه چیز بان موجود و بخود معدوم است نه از آن نظر که آنرا وجود خاصی است که با حق متحد شده باشد زیرا این فرض محال است . ۸ - تساویی است که بازای جمیع مقادیری که در دو طرف آن بجای حروف قرار دهیم صحیح باشد . علامت امتیاز آن از تساوی بجای علامت سه خط موازی است . ۹ - مقابل اتصال . ۱٠ - پیوستگی چند فرد یا چند گروه و یا چند دولت در امری بوسیل. قرار دادی که منعقد میسازند

فرهنگ معین

(اِ تِّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) یکی شدن ، یگانگی کردن . ۲ - (اِمص . ) سازگاری ، توافق . ۳ - اجتماع ، وحدت .

فرهنگ عمید

۱. یکی شدن، یگانگی کردن.
۲. یگانگی داشتن، یگانگی، همدستی.
۳. (ریاضی ) تساوی ای که یک یا چند متغیر دارد و به ازای همۀ مقادیر متغیرها صدق می کند.

فرهنگستان زبان و ادب

{alliance} [جامعه شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] 1. گروهی از کشورها یا احزاب سیاسی یا سازمان ها که به دلیل داشتن اهداف مشابه با یکدیگر متحد می شوند 2. هم پیمان شدن گروهی از کشورها یا احزاب سیاسی یا سازمان ها که اهداف مشابهی دارند
{identity} [ریاضی] رابطه ای که به ازای همۀ مقادیر متغیر یا متغیرها برقرار باشد

واژه نامه بختیاریکا

دست به یکی؛ یَگِرّی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اتحاد (ابهام زدایی). واژه اتحاد ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اتحاد (فقه)، به معنی یکی بودن دو چیز یا بیشتر به لحاظ جنس، مکان، زمان و مانند آن و دارای کاربرد در فقه• اتحاد (منطق)، به معنی یکی بودن دو چیز یا بیشتر به لحاظ جنس، مکان، زمان و مانند آن و دارای کاربرد در منطق
...

[ویکی فقه] اتحاد (فقه). اتّحاد به معنی یکی بودن دو چیز یا بیشتر به لحاظ جنس، مکان، زمان و مانند آن را گویند. از آن در باب های صلات، حج و تجارت سخن رفته است.
اتّحاد آثاری دارد که بدان اشاره می شود:۱ - سقوط اذان و اقامه۲ - متعدد نشدن کفاره۳ - ثبوت ربا۴ - ثبوت اول ماه
سقوط اذان و اقامه
از شرایط ساقط شدن اذان و اقامه نماز جماعت دوم که پس از نماز جماعت اول برپا شده است، اتّحاد عرفی مکان دو نماز جماعت است.
متعدد نشدن کفاره احرام
اگر مُحرم در یک زمان و یک مکان چند لباس از یک نوع مانند چند پیراهن یا چند شلوار بپوشد یا چند نوع عطر بزند، دادن یک بار کفاره کفایت می کند.نیز بنا بر قولی پوشیدن چند لباس از چند نوع مانند چند پیراهن و شلوار در یک زمان و مکان موجب تعدّد کفاره نیست.
ثبوت ربا
...

[ویکی فقه] اتحاد (قرآن). اتحاد، یعنی همبستگی و هم رایی می باشد.
این موضوع، از دیدگاه اجتماعی مورد نظر است و مقصود از آن، هم سویی در عقاید، آرا و کارها است. در این مدخل از واژه های «جمع»، «حزب»، «عصبة»، «کافه»، «لاتفرقوا»، «لاتنازعوا» و «واحدة» استفاده شده است.
اهم عناوین
اتحاد پیروان ادیان؛ اتحاد کافران؛ اتحاد مسلمانان؛ اتحاد منافقان؛ اهمیت اتحاد؛ اتحاد مؤمنان؛ عوامل اتحاد؛ محورهای اتحاد؛ منشا اتحاد.

[ویکی فقه] اتحاد (منطق). اتحاد به معانی یکی بودن و وحدت داشتن بین دو شی ء مختلف است.
اتحاد و یگانگی (Union) در اصل این است که دو شی ء مختلف یکی شوند. اتحاد، مترادف اتفاق و در مقابل افتراق است. اتحاد گاهی بر اشتراک اشیاء در یک محمول ذاتی یا عرضی اطلاق می شود، یا بر اشتراک محمولات در موضوع واحد (مثل مره و بوی سیب) یا بر اجتماع محمول و موضوع در شی ء واحد، یا بر اجتماع اجسام متعدد که اتحاد آنها یا در پایه و اساس است مثل شهر، یا در تماس و مقارنت مثل صندلی و تخت یا به اتصال است مثل اعضای بدن حیوان. نیز اتحاد بر مجموعه افرادی که هدف واحدی موجب اتحاد آنها شده باشد، اطلاق می شود مانند اتحاد نویسندگان یا اتحاد دانشجویان.
کاربرد منطقی
اتحاد در اصطلاح منطق به وحدت موضوع و محمول اطلاق می شود. در قضایای منطقی، در حمل مواطات، اتحاد به معنای اتحاد موضوع و محمول در وجهی و مغایرت در وجه دیگر است. «و حمل مواطات اقتضاء آن کند که محمول و موضوع را اتّحاد بود بوجهی، و مغایرت بوجهی». اتحاد در جنس را مجانست، در نوع را مماثلت در خاصیت را مشاکلت، در کیف را مشابهت، در کمّ را مساوات، در وضع را مطابقت، در اضافه را مناسبت و در تمام این معانی را موازات گویند.
کاربرد فلسفی
مقصود از اتحاد این نیست که چیزی چیز دیگری بشود، یا اینکه یکی از آنها زایل شود و دیگری باقی بماند، بلکه معنی اتحاد این است که دو شی ء در عین اینکه هر دو به حال خود موجودند، وجه اشتراکی داشته باشند. مثل اتحاد از طریق ترکیب، که عبارت است از اینکه چیزی به چیز دیگری ضمیمه شود و شی ء سومی از آنها به دست آید. اتحاد دارای درجاتی است که پایین ترین درجه آن اشتراک ساده دو چیز در امور عرضی (در اعراض) است و عالی ترین درجه آن، اتحاد صوفی است.به این جهت ابن سینا گفته است: «اتحاد عبارت است از حصول جسم واحد از جمع اجسام متعدد.» هر اتحادی مستلزم این است که عناصر و اجزاء داخل در آن، از یکدیگر متمایز و مشخص باشند مانند اتحاد نفس و بدن که اتحاد جوهری است و مانع از این نیست که ما بتوانیم هر یک از نفس و بدن را بطور متمایز و واضح تصور کنیم. در اصطلاح فلسفی، نحوۀ وحدت و اتحاد اعضاء با بدن را اتّحاد طَبِیعِیّ گویند. در مقابل وحدت و اتحاد صناعی است مانند وحدت و اتحاد مواد و آلات خانه که اتحاد صناعی است. خواجه طوسی در باب سیاست مدینۀ خود و بیان فرق و امتیاز میان جماعات و برتری محبت بر عدالت و آنکه بهترین اجتماعات آنست که بر مبنای محبت استوار باشد گوید عدالت مقتضی اتحادی است صناعی و محبت مقتضی اتحادی است طبیعی.
کاربرد عرفانی
...

دانشنامه عمومی

اتحاد (ریاضیات). در ریاضیات یک اتحاد یک رابطه برابری A = B است که A و B شامل تعدادی متغیر هستند و A و B، فارغ از اینکه متغیرهایشان چه مقادیری ( معمولاً عددی ) می گیرند، مقادیر یکسانی را تولید می کنند. به عبارت دیگر A = B اتحاد است اگر A و B توابع یکسانی را تعریف کنند. این به این معنی است که یک اتحاد، یک برابری بین توابعیست که متفاوت تعریف شده اند. برای مثال ( a + b ) ۲ = a۲ + ۲ab + b۲ و cos۲ ( x ) + sin۲ ( x ) = ۱ همانی اند. همانی ها، گاهی اوقات، بجای علامت مساوی = توسط نماد نوار سه گانه ≡ نشان داده می شوند. [ ۱]
به لحاظ هندسی، این ها، همانی هایی شامل توابعی خاصی از یک یا چند زاویه هستند. آن ها متمایز از اتحادهای مثلث اند که همانی هایی شامل هم زاویه و هم ضلع یک مثلث می باشند. تنها مورد پیشین در این مقاله پوشش داده شده است.
این همانی ها هنگامی مفید واقع می شوند که عبارات شامل توابع مثلثاتی نیازمند ساده سازی اند. یک کاربرد مهم، انتگرال گیری از توابع غیر توابع مثلثاتی است: روشی معمول این است که ابتدا ضابطه با یک تابع مثلثاتی جایگزین شده و سپس، انتگرال به دست آمده با یک اتحاد مثلثاتی جایگزین شود.
یک مثال sin 2 ⁡ θ + cos 2 ⁡ θ ≡ 1 , برای همه مقادیر مختلط θ ( چون اعداد مختلط C در دامنه sin و cos هستند ) صادق است؛ بر خلاف
که تنهای برای مقادیر مشخصی از θ همهٔ آنها. برای مثال معادلهٔ اخیر برای θ = 0 , درست بوده و برای θ = 2
اتحادهای زیر، برای همه مؤلفه های صحیح برقرار است، مادامی که پایه غیر صفر باشد:
توان نیست ناجابجایی است. این در تضاد با جمع و ضرب است که برای مثال، ۲ + ۳ = ۳ + ۲ = ۵ و ۲ · ۳ = ۳ · ۲ = ۶؛ اما ۲۳ = ۸ در حالی که ۳۲ = ۲.
توان، حتی شرکت پذیر هم نیست. جمع و ضرب هستند. برای مثال ( ۲ + ۳ ) + ۴ = ۲ + ( ۳ + ۴ ) = ۹ و ( ۲ · ۳ ) · ۴ = ۲ · ( ۳ · ۴ ) = ۲۴؛ اما ۲۳ به توان ۴، برابر ۸۴ یا ۴٬۰۹۶ است، در حالی که ۲ به توان ۳۴ برابر با ۲۸۱ یا ۲٬۴۱۷٬۸۵۱٬۶۳۹٬۲۲۹٬۲۵۸٬۳۴۹٬۴۱۲٬۳۵۲ است. به طور قراردادی، بدون پرانتز، ترتیب محاسبه از بالا به پایین است و نه از پایین به بالا:
چندین فرمول مهم، که گاهی اوقات به نام اتحاد لگاریتمی یا قوانین لگاریتم شناخته می شوند، لگاریتم ها را به یک دیگر مرتبط می سازند. [ ۲]
عکس اتحاد (ریاضیات)

اتحاد (فیلم ۲۰۱۱). «اتحاد» ( انگلیسی: The Union ( 2011 film ) ) فیلمی در ژانر مستند به کارگردانی کامرون کرو است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
برایان ویلسون
دان واس
التون جان
لیون راسل
نیل یانگ
استیوی نیکس
• تی بون برنت
عکس اتحاد (فیلم ۲۰۱۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اتحاد (ریاضیات). اِتّحاد (ریاضیات)
رجوع شود به:همانی

اتحاد (سیاست). اِتّحاد (سیاست)(alliance)
توافق میان دو یا چند دولت مبنی بر یاری رساندن به یکدیگر در صورت وقوع جنگ. پس از جنگ جهانی اول، از اتحادها به سبب آن که موجب جنگ می شدند انتقاد شد، اما سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)۱ جزئی اساسی از ساختار روابط بین الملل در سال های پس از ۱۹۴۵ بوده است (همان گونه که پیمان ورشو۲ تا پیش از انحلال در ۱۹۹۱ چنین بود).
اتحادهای تاریخی تا ۱۹۰۰. در ۱۶۶۸، اتحاد سه گانه۳ میان انگلستان، سوئد، و هلند با هدف کاستن از قدرت لوئی چهاردهم تشکیل شد، و هدفِ اتحاد بزرگ۴ نیز در ۱۶۸۹، همین بود. اتحاد چهارگانه۵ در ۱۸۱۴، میان انگلستان، اتریش، روسیه، و پروس برای مقابله با ناپلئون شکل گرفت. در ۱۸۸۲، هدف اتحاد سه گانه میان آلمان، اتریش ـ مجارستان، و ایتالیا حفظ صلح در اروپا در برابر تجاوز احتمالی روسیه و فرانسه بود، و به شکل گیری اتحاد دوگانه میان فرانسه و روسیه انجامید.
از ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۵. با آغاز جنگ جهانی اول اتحاد سه گانه، به سبب امتناع ایتالیا از هماهنگی با آلمان و اتریش ـ مجارستان، از هم پاشید. اتفاق مثلث۶، که اتحادی غیررسمی میان انگلستان و فرانسه و روسیه پیش از جنگ جهانی اول بود، در ۱۹۰۷ منعقد شد. این سه قدرت، برای تقویت پیوند میان خود، در ۱۹۱۴ با امضای پیمان لندن۷ اعلام کردند که هیچ یک از آن ها پیمان صلح جداگانه ای با کشورهای دیگر منعقد نخواهد کرد. چندی نگذشت که ژاپن هم به پیمان لندن پیوست. اما بلشویک ها در ۱۹۱۸، با قدرت های محور پیمان صلح جداگانه ای بستند و اتفاق مثلث را از هم پاشاندند. در فاصلۀ دو جنگ جهانی هیچ گونه اتحادی شکل نگرفت که دقیقاً مشابه «اردوگاه های مسلّح اروپا» پیش از ۱۹۱۴ باشد. اما در ۱۹۳۶، آلمان، ایتالیا، و ژاپن گرد هم آمدند و جمع دول محور۸ را برای پشتیبانی و همکاری متقابل تشکیل دادند. انگلستان و فرانسه هم در موقع خود پیمان هایی دفاعی با تعدادی از دولت های کوچک تر اروپا منعقد کردند. سپس در ۱۹۳۹، اتحاد شوروی و آلمان نازی، در چرخشی ۱۸۰درجه، پیش از تهاجم به لهستان با یکدیگر پیمان عدم تجاوز بستند. اما در ۱۹۴۱، آلمان به اتحاد شوروی حمله کرد.
پس از ۱۹۴۵. اتحادها از ویژگی های مهم امور بین الملل در دنیای پس از جنگ جهانی دوم بوده اند. در پیمان بروکسل۹ که در ۱۹۴۸، میان بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، و انگلستان منعقد شد، به امضا کنندگان پیمان وعدۀ همه گونه یاری ممکن در صورت قرارگرفتن در معرض حمله داده شده بود. این تعهّد قوی تر از تعهّدی است که اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (۱۹۴۹) به گردن گرفته اند. خود این سازمان صورت گسترش یافتۀ پیمان بروکسل است که شامل کانادا، دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ، پرتغال، و ایالات متحد نیز می شود. از ۱۹۴۹ به این سو، جمهوری فدرال آلمان، یونان، و ترکیه نیز پیمان آتلانتیک شمالی را امضا کردند. امضاکنندگان پیمان ناتو متعهد شده اند با هرگونه اقدام لازم به یاری کشوری که در معرض حمله قرار گرفته است، بشتابند. این پیمان نخستین پیمانی بود که در آن ایالات متحد در زمان صلح تعهداتی را در قبال اروپا برعهده می گرفت و به همین سبب اهمیت داشت. هدف اولیۀ ناتو مقابله با تهدیدهای اتحاد جماهیر شوروی برای اروپا بود. اردوگاه شرق هم در ماه مه ۱۹۹۵ معاهدۀ مشابهی را در ورشو منعقد کرد. این معاهده، که به استقرار پیمان ورشو انجامید، پنج روز پس از برپایی اتحادیۀ اروپای غربی۱۰ به امضا رسید. اتحادیۀ اروپای غربی، به جز کشورهای امضا کنندۀ پیمان بروکسل، ایتالیا و جمهوری فدرال آلمان را، که در همان روز به دولتی مستقل مبّدل شد، نیز دربر می گیرد.
پس از پایان جنگ سرد. درپی فروپاشی پیمان ورشو در ۱۹۹۱، ناتو در ۱۹۹۴ اقدام ابتکاری مشارکت برای صلح۱۱ را به اجرا گذاشت که براساس آن کشورهای عضو اردوگاه شوروی می توانستند بی آن که به عضویت کامل ناتو دربیایند با این سازمان همکاری کنند و از برخی مزایای امنیتی آن بهره مند شوند. سپس، در ماه مه ۱۹۹۷، روسیه که از گسترش ناتو به سمت شرق ابراز ناخشنودی کرده بود، مخالفت خود را پس گرفت. جمهوری چک، مجارستان، و لهستان از ۱۹۹۹ عضو ناتو شدند و اسلوونی، اسلوواکی، رومانی، و بلغارستان نیز اندکی بعد به آنان پیوستند. استونی، لاتویا (لتونی)۱۲، و لیتوانی هم احتمالاً در آینده به عضویت این سازمان پذیرفته خواهند شد. در ژوئن ۱۹۹۷، سوئیس از موضع بی طرفی سنّتی خود فاصله گرفت و به برنامۀ «مشارکت برای صلح» پیوست.

اتحاد (فلسفه و عرفان). اِتّحاد (فلسفه و عرفان)
(در لغت به معنی یکی شدن، یگانگی) در اصطلاح فلسفه و کلام در معانی مختلف حقیقی و مجازی به کار می رود: ۱. اتحاد حقیقی، آن است که: الف. یک چیز به چیز دیگر تبدیل شود، بی آن که استحاله یابد، یا با چیزی دیگر بیامیزد؛ ب. دو چیز یک چیز شود، بی آنکه بر آن دو بیفزاید، یا از آن دو بکاهد؛ ۲. اتحاد مجازی، چنان است که یک چیز به چیز دیگر بدل شود از طریقِ: الف. استحاله (مانند تبدیل آب به هوا)؛ ب. ترکیب و امتزاج (مانند ترکیب آب و خاک و پدیدآمدن گِل)؛ ج. تألیف (مانند تألیف چند قطعه چوب و پدیدآمدن تخت)؛ د. اشتراک در صفت (مانند اشتراک انسان و اسب در حیوانیت)؛‎ ه. خَلْع و لَبْس (مانند پدیدار شدن فرشته در صورت انسان). ۳. امکان اتحاد: باور شاعرانه، خیال انگیز و دلپذیر گروهی از صوفیان، مبنی بر «اتحاد خدا و انسان در واپسین مراحل سلوک» مسئلۀ اتحاد و امکان یا عدم امکان آن را به صورت مسئله ای فلسفی ـ کلامی درآورد. فلاسفه و متکلمان اتحاد حقیقی را بالضروره ناممکن و انواع اتحاد مجازی را ممکن می دانند. خلع و لبس مورد قبول متکلمان است؛ چراکه اوّلاً، معتقدند دو چیز به هیچ روی یک چیز نمی شود، زیرا پس از اتحاد یا هر دو موجودند، یا هر دو معدوم شده اند، یا یکی موجود است و دیگری معدوم که هر سه وضع غیرعقلانی است؛ ثانیاً، نظریه شاعرانۀ اتحاد خدا و انسان را بدان سبب که یا به شرک می انجامد (انسان پس از اتحاد= خدا)، یا به امکانِ واجب (حاصل اتحاد= موجود ممکن)، و یا به وجوب ممکن (حاصل اتحاد= موجود واجب) خردناپذیر و مردود می شمارند. کاربرد دیگر اتحاد در کلام عارفان، ادراک این نکته است که همۀ انحاء موجودات در وجود واحد قیّومی، مستهلک است؛ چه غیر را هستی ای نیست، تا در کنار هستی مطلق عرض وجود کند. در نظر اینان، وصول به مرتبۀ اتحاد، به معنای ادراک علمیِ این نکته و عمل بر مقتضای آن است.

مترادف ها

consolidation (اسم)
تقویت، اتحاد، ترکیب، تثبیت، تحکیم، قوام

sodality (اسم)
همراهی، اتحاد، همبستگی، دوستی، یگانگی

accretion (اسم)
افزایش، رشد پیوسته، اتحاد، یکپارچگی، بهم پیوستگی، افزایش بهای اموال، افزایش میزان رای

alliance (اسم)
اتحاد، پیوستگی، معاهده، وصلت، پیمان بین دول

union (اسم)
اتصال، اتحاد، بهم پیوستگی، الحاق، پیوستگی، اجتماع، وصلت، انجمن، ائتلاف، اتحادیه، پیوند، اتحاد و اتفاق، یگانگی وحدت، اشتراک منافع

solidarity (اسم)
اتحاد، بهم پیوستگی، همبستگی، همکاری، انسجام، مسئولیت مشترک

association (اسم)
اتحاد، پیوستگی، وابستگی، تجمع، امیزش، انجمن، مشارکت، شرکت، تداعی معانی، ائتلاف

unison (اسم)
اتفاق، هم اهنگی، اتحاد، هم صدایی، یک صدایی، هماوایی

incorporation (اسم)
اتصال، جا دادن، اتحاد، الحاق، پیوستگی، تلفیق، ادخال، یکی سازی ترکیب، یکی شدنی، ایجاد شخصیت حقوقی برای شرکت

marriage (اسم)
اتحاد، پیمان ازدواج، جشن عروسی، عروسی، ازدواج، نکاح، زناشویی، یگانگی

confederation (اسم)
اتفاق، اتحاد، معاهده، هم پیمانی، هم عهدی

band (اسم)
اتحاد، میدان، باند، نوار، ارکستر، روبان، بند و زنجیر، لولا، دستهء موسیقی، باند یا بانداژ، نوار زخم بندی، نوار پیچیدن، فتق بند، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن

injunction (اسم)
اتحاد، دستور، نهی، قدغن، حکم بازداشت

league (اسم)
پیمان، اتحاد، اتحادیه، گروه ورزشی

confederacy (اسم)
اتفاق، اتحاد، اتحادیه، هم پیمانی، پیوند

فارسی به عربی

اتحاد , امر , اندماج , تحالف , رابطة , زواج , فرقة , نمو ، اِتِّحادٌ

پیشنهاد کاربران

لری بختیاری
دَسوایَکی، یَکین، گِئوو گِری، یَگِهری ( با فتحه و کسره ی کشیده ) :اتحاد
همدستگی" دسته ای که همدل و هم بسته و هم باش یکدیگر در راهی هستند
وفاق
معنی اتحاد=یکپارچگی
تیم فوتبال الاتحاد عربستان
اتحاد
کردی: یکیتی
هم بستگی
یکی شدن
نقش من از چشم تو آواز داد
که منم تو ، تو منی در اتّحاد
یک دستی
( بیهقی )
وارد اتحاد شدن با کسی ( علیه ) . . . . . . . .
پیوستگی
همدلی. متحد بودن
یکدستی
پیوند
احتاد اعتماد
متحد بودن

این واژه شاید ریشه ایرانی داشته باشد و از هیت اوستایی ساخته شده باشد اما برابر های آن :همدستی ، همپیمانی ، همراهی ، یکپارچگی یا واژه انجمن برای اتحادیه .
سازمان ملل متحد : یا سازمان جهانی یکپارچگی
سازمان جهان یکپارچه

هم بستگی

یکدلی_ یکی شدن
ریشه این واژه و واژه متحد و واژه های همخانواده از واژه آریایی " هیت" است ، ناگفته نماند که زبان عربی ، زبانی ساختگی است که بیش از نود درصد واژه های آن ایرانی ، عبری و سریانی و زبان های دیگر است
یکچندی
متحد بودن
اشتراک همه ی افراد یک ملت در آمال و مقاصد چنان که به مقصد برسند
یکدلی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس