آتالانته. آتالانته، ( به یونانی: Αταλάντη ) و ( به انگلیسی: Atalanta ) ( به معنی در وزن برابر ) [ ۱] در اسطوره های یونان، باکرهٔ شکارچی آرکادیایی، که بسیار مورد علاقهٔ الهه آرتمیس بود. [ ۲]
اغلب حکایت کرده اند که دو قهرمان زن به این نام وجود داشته اند. تردیدی نیست که دو مرد، به نام های یاسوس و سکونیوس، را پدر آتالانتا ( آتالانته ) دانسته اند، اما در داستان های کهن اغلب می بینیم مردانی که از اهمیت و قدر و منزلت چندان قابل توجهی برخوردار نبوده اند نام های گوناگونی دارند. اگر بگوییم که دو آتالانتا وجود داشته اند، با کمال شگفتی می بینیم که هر دو می خواسته اند با کشتی آرگو به سفر بروند، و هر دو در ماجرای شکار گراز وحشی در کالیدونی شرکت کرده اند، و هر دو با مردی ازدواج کرده اند که در مسابقهٔ دو آنها را شکست داده اند، و آنها سرانجام به ماده شیر بدل شده اند. چون داستان های این دو زن به هم شبیه است، بهتر این است که بی چون و چرا بپذیریم که فقط یک آتالانتا ( آتالانته ) وجود داشته است. اگر بپذیریم که دو دوشیزه به این نام وجود داشته اند، واقعاً برخلاف سنت افسانه های اساطیری رفتار کرده ایم که قبول کنیم دو دوشیزهٔ همنام در یک زمان می زیسته اند و هر دو اهل ماجراجویی بوده اند و توانسته اند مردان نام آور یکی از دو دورهٔ قهرمان پرور را مغلوب کنند و در کُشتی پشت آنها را به خاک بسایند.
آتالانته دختر یاسوس و کلومنه بود. پدرش که فرزندی جز پسر نمی خواست، پس از تولد وی را در جنگل پارتنیون گذاشت. یک خرس ماده با شیر دادن به او، جانش را نجات داد. سپس شکارچیان او را یافتند و بزرگ کردند. رشد در این محیط او را به شکار و کارهای مردانه علاقه مند کرد و از امور زنانه بیزار شد.
یک روز دو سانتور، که از هر لحاظ از آدمیان چابکتر و نیرومندتر بودند، او را تنها یافتند و به تعقیبش پرداختند. آن دختر از آن دو هیولا نهراسید و نگریخت، زیرا ترسیدن و گریختن کار ابلهانه ای بود. او آرام بر جا ایستاد، تیری بر کمان گذاشت و آن را رها کرد. تیر دوم نیز رها شد. هر دو سنتور، که زخم مهلک برداشته بودند، بر زمین افتادند. [ ۳]
در سفر یاسون برای یافتن پشم زرین قوچ بالدار در کنار دلاورترین افراد یونان ( ملئاگروس، اورفئوس، هراکلس، هولاس، پلئوس پدر اخیلس، تسئوس ) با آنان همراه شد. اما در تفسیراتی دیگر آمده به دلیل زن بودن آتالانته، یاسون به او اجازه همراهی کردن در این سفر را نداده است. هنگامی که گرازی وحش به تباه ساختن کشتزارهای کالودون پرداخت، ملئاگروس، پسر اوینئوس شاه کالودون، به یاری پهلوانانی مانند تسئوس، کستور و پولوکس، نستور، یاسون و نیز آتالانته زیباروی چابک به جنگ آن برخاست. گراز کالیدونیان چند پهلوان را از پا درآورد، آتالانته او را با تیر زد و ملئاگروس آن را به قتل رساند. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاغلب حکایت کرده اند که دو قهرمان زن به این نام وجود داشته اند. تردیدی نیست که دو مرد، به نام های یاسوس و سکونیوس، را پدر آتالانتا ( آتالانته ) دانسته اند، اما در داستان های کهن اغلب می بینیم مردانی که از اهمیت و قدر و منزلت چندان قابل توجهی برخوردار نبوده اند نام های گوناگونی دارند. اگر بگوییم که دو آتالانتا وجود داشته اند، با کمال شگفتی می بینیم که هر دو می خواسته اند با کشتی آرگو به سفر بروند، و هر دو در ماجرای شکار گراز وحشی در کالیدونی شرکت کرده اند، و هر دو با مردی ازدواج کرده اند که در مسابقهٔ دو آنها را شکست داده اند، و آنها سرانجام به ماده شیر بدل شده اند. چون داستان های این دو زن به هم شبیه است، بهتر این است که بی چون و چرا بپذیریم که فقط یک آتالانتا ( آتالانته ) وجود داشته است. اگر بپذیریم که دو دوشیزه به این نام وجود داشته اند، واقعاً برخلاف سنت افسانه های اساطیری رفتار کرده ایم که قبول کنیم دو دوشیزهٔ همنام در یک زمان می زیسته اند و هر دو اهل ماجراجویی بوده اند و توانسته اند مردان نام آور یکی از دو دورهٔ قهرمان پرور را مغلوب کنند و در کُشتی پشت آنها را به خاک بسایند.
آتالانته دختر یاسوس و کلومنه بود. پدرش که فرزندی جز پسر نمی خواست، پس از تولد وی را در جنگل پارتنیون گذاشت. یک خرس ماده با شیر دادن به او، جانش را نجات داد. سپس شکارچیان او را یافتند و بزرگ کردند. رشد در این محیط او را به شکار و کارهای مردانه علاقه مند کرد و از امور زنانه بیزار شد.
یک روز دو سانتور، که از هر لحاظ از آدمیان چابکتر و نیرومندتر بودند، او را تنها یافتند و به تعقیبش پرداختند. آن دختر از آن دو هیولا نهراسید و نگریخت، زیرا ترسیدن و گریختن کار ابلهانه ای بود. او آرام بر جا ایستاد، تیری بر کمان گذاشت و آن را رها کرد. تیر دوم نیز رها شد. هر دو سنتور، که زخم مهلک برداشته بودند، بر زمین افتادند. [ ۳]
در سفر یاسون برای یافتن پشم زرین قوچ بالدار در کنار دلاورترین افراد یونان ( ملئاگروس، اورفئوس، هراکلس، هولاس، پلئوس پدر اخیلس، تسئوس ) با آنان همراه شد. اما در تفسیراتی دیگر آمده به دلیل زن بودن آتالانته، یاسون به او اجازه همراهی کردن در این سفر را نداده است. هنگامی که گرازی وحش به تباه ساختن کشتزارهای کالودون پرداخت، ملئاگروس، پسر اوینئوس شاه کالودون، به یاری پهلوانانی مانند تسئوس، کستور و پولوکس، نستور، یاسون و نیز آتالانته زیباروی چابک به جنگ آن برخاست. گراز کالیدونیان چند پهلوان را از پا درآورد، آتالانته او را با تیر زد و ملئاگروس آن را به قتل رساند. [ ۴]
wiki: آتالانته