اتاقی از آن خود از مشهورترین کتاب های ویرجینیا وولف ( ۱۸۸۲–۱۹۴۱ ) نویسنده انگلیسی است که در سال ۱۹۲۹ در ۴۷ سالگی وولف منتشر شد. این کتاب در کلاس های آیین نگارش پایه های مختلف تحصیلی دانشگاهی تدریس می شود. علاوه بر اهمیت شیوه نگارشی آن، این کتاب ویژگی های نثر مدرنیستی را در مقاله نویسی وارد کرده و سبک جدیدی ایجاد کرده است. گذشته از این، اتاقی از آن خود را شکل دهنده جریان نظری فمینیستی و به طور خاص نقد ادبی فمینیستی می دانند.
... [مشاهده متن کامل]
این کتاب بستری برای خواننده ایجاد کرده است که در آن خواننده میتواند خودش را به جای "من" داستان جایگزین کند و اتفاقات را از دید خودش ببیند و راحت تر رویداد ها را تجربه کند. بخش اعظم کتاب اتاقی از آن خود به نقد برمیگردد؛نقد نویسندگان و شاعران تحلیل کارشان و مقایسه آن ها با یکدیگر. در این کتاب ویرجینیا قلم نویسندگان تازه کار آن زمان را نیز بررسی و نقد میکند. فقط به این صورت نیست که تمام حرف و سخنش من باب کار های شکسپیر یا اشخاص بزرگی چون جورج الیوت یا خواهران برونته یا جین استین باشد بلکه سعی کرده گربزی به کار های متفاوت بزند و به خودش اجازه تحلیل را بدهد. همچنین از شاعرانی چون کریستینا روستی صحبت به میان می آورد و شعر هایش را تجلیل میکند.
به طور کلی این کتاب را میتوان برای اشخاصی جالب دانست که به ادبیات و نقد ادبی فیمنیستی و اثار غیر داستانی علاقه مند باشند؛چرا که این اثر ویرجینیا را باید جزو ادبیات غیر داستانی به حساب اورد.
وولف این کتاب را پس از سخنرانی های «زن و داستان» در کالج نیوهام و کالج گرتن در اکتبر ۱۹۲۸ و نوشتن مقاله ای با همین نام در در مجله ادبی فوروم در نیویورک نوشت. این کتاب در ۲۱ اکتبر ۱۹۲۹، یک سال پس از سخنرانی ها منتشر شد. در اوایل آن سال ویرجینیا وولف بیمار شد و در بستر بیماری به فکر نوشتن این کتاب افتاد. دفترخاطراتش نشان می دهد که قصد داشته نوشتن امواج را آغاز کند اما فکر اتاقی از آن خود رهایش نمی کند و بر آن می شود که آن را با سبکی نو، «نیمی محاوره و نیمی گفتگوی درونی» بازنویسی کند. او کتاب را سه ماه بعد از نوشتن مقاله و در عرض یک ماه به پایان برد، چنانکه خود نوشته است:
«با چنان سرعتی می نوشتم که وقتی قلم به دست می گرفتم مثل بطری آبی بودم که سر و ته شده باشد. با نهایت سرعتی که می توانستم می نوشتم؛ بیش از حد سریع، چون حالا برای تصحیح آن نوشته ها باید زحمت بکشم، اما این روش به آدم آزادی می دهد و اجازه می دهد از فکری به فکر دیگر بپرد. »

... [مشاهده متن کامل]
این کتاب بستری برای خواننده ایجاد کرده است که در آن خواننده میتواند خودش را به جای "من" داستان جایگزین کند و اتفاقات را از دید خودش ببیند و راحت تر رویداد ها را تجربه کند. بخش اعظم کتاب اتاقی از آن خود به نقد برمیگردد؛نقد نویسندگان و شاعران تحلیل کارشان و مقایسه آن ها با یکدیگر. در این کتاب ویرجینیا قلم نویسندگان تازه کار آن زمان را نیز بررسی و نقد میکند. فقط به این صورت نیست که تمام حرف و سخنش من باب کار های شکسپیر یا اشخاص بزرگی چون جورج الیوت یا خواهران برونته یا جین استین باشد بلکه سعی کرده گربزی به کار های متفاوت بزند و به خودش اجازه تحلیل را بدهد. همچنین از شاعرانی چون کریستینا روستی صحبت به میان می آورد و شعر هایش را تجلیل میکند.
به طور کلی این کتاب را میتوان برای اشخاصی جالب دانست که به ادبیات و نقد ادبی فیمنیستی و اثار غیر داستانی علاقه مند باشند؛چرا که این اثر ویرجینیا را باید جزو ادبیات غیر داستانی به حساب اورد.
وولف این کتاب را پس از سخنرانی های «زن و داستان» در کالج نیوهام و کالج گرتن در اکتبر ۱۹۲۸ و نوشتن مقاله ای با همین نام در در مجله ادبی فوروم در نیویورک نوشت. این کتاب در ۲۱ اکتبر ۱۹۲۹، یک سال پس از سخنرانی ها منتشر شد. در اوایل آن سال ویرجینیا وولف بیمار شد و در بستر بیماری به فکر نوشتن این کتاب افتاد. دفترخاطراتش نشان می دهد که قصد داشته نوشتن امواج را آغاز کند اما فکر اتاقی از آن خود رهایش نمی کند و بر آن می شود که آن را با سبکی نو، «نیمی محاوره و نیمی گفتگوی درونی» بازنویسی کند. او کتاب را سه ماه بعد از نوشتن مقاله و در عرض یک ماه به پایان برد، چنانکه خود نوشته است:
«با چنان سرعتی می نوشتم که وقتی قلم به دست می گرفتم مثل بطری آبی بودم که سر و ته شده باشد. با نهایت سرعتی که می توانستم می نوشتم؛ بیش از حد سریع، چون حالا برای تصحیح آن نوشته ها باید زحمت بکشم، اما این روش به آدم آزادی می دهد و اجازه می دهد از فکری به فکر دیگر بپرد. »
