فرهنگ فارسی
( اسم ) وابسته کارمند سفارتخانه که وظیفه ای خاص بعهد. او محول است : اتاش. مطبوعاتی اتاش. تجارتی اتاش. نظامی . یا اتاش. تجارتی . وابست. بازرگانی . یا اتاش. نظامی . وابست. نظامی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
= آتاشه
جدول کلمات
وابسته, کارمند سفارتخانه
پیشنهاد کاربران
آتاشه: ( رامیاری ﴿سیاسی﴾ ) رایزَن؛ ( در نمایندگی ﴿سفارت﴾ و نیرویِ جنگی ﴿نظامی﴾ ) وابسته
آتاشه در اصل یعنی کسی که در سفارت خانه کار میکنه ولی معنی استعاره آن یعنی وابسته. چون کسایی که به سفارت کار میکنند به کشور خودشون وابسته هستند. البته این واژه دیگه کاربردی نداره و بیشتر عموم معنی آن را
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نمیداند. یادمه مامان بزرگم یک بار فیلم میدیدم گفت این دختر و پسر جوون از بس آتاشه همن که مشمئز کنندس
آتاشه = وابسته سفارت خونه
وابسته. [ ب َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) مربوط. متعلق. موقوف. منحصر. منسوب و ملازم. ( آنندراج ) . ج، وابستگان. || در سفارتخانه ها به درجه ای از مأمورین سیاسی اطلاق میشود. و وقتی این کلمه با مضاف الیه استعمال شود معنی آن فرق خواهد کرد مثل وابسته ٔ نظامی یا وابسته ٔ تجارتی، فرهنگستان این کلمه را بجای آتاشه برگزیده است. ( مصوبات فرهنگستان ) . نوکر و سایر منسوبان.
... [مشاهده متن کامل]
- وابسته ٔ تجارتی ؛ کارگزار و عامل تجارتی دولتی در سفارتخانه ٔ وی در مملکت دیگر.
- وابسته ٔ فرهنگی ؛ نماینده و عامل امور معارفی دولتی در سفارتخانه ٔ وی در مملکت دیگر.
- وابسته ٔ نظامی ؛ کارگزار و عامل نظامی دولتی در سفارت خانه ٔ وی در مملکت دیگر.
مامور دولتی که در سفارت آن دولت در کشور دیگر وظایفی را انجام دهد
جمع ( وابستگان )
... [مشاهده متن کامل]
- وابسته ٔ تجارتی ؛ کارگزار و عامل تجارتی دولتی در سفارتخانه ٔ وی در مملکت دیگر.
- وابسته ٔ فرهنگی ؛ نماینده و عامل امور معارفی دولتی در سفارتخانه ٔ وی در مملکت دیگر.
- وابسته ٔ نظامی ؛ کارگزار و عامل نظامی دولتی در سفارت خانه ٔ وی در مملکت دیگر.
مامور دولتی که در سفارت آن دولت در کشور دیگر وظایفی را انجام دهد
جمع ( وابستگان )