اتاره

لغت نامه دهخدا

اتاره. [ اِ رَ ] ( ع مص ) زَدَن با. || تیز نگریستن در. || در پی کسی نگران ماندن. یقال اترت النظر؛ یعنی در پی نگران ماندم. || بازبگردانیدن یکبار پس از دیگر. یقال فلان یتار علی ان یؤخذ؛ ای یدار. || بیم کردن.

پیشنهاد کاربران

بپرس