اتئیست

دانشنامه عمومی

آتئیست (گروه موسیقی). آتئیست ( به انگلیسی: Atheist ) ، یک گروه تکنیکال دث متال آمریکایی است که سابقهٔ فعالیتش به ۱۹۸۴ میلادی باز می گردد. اعضای بنیانگذار آتئیست، کلی شِیفر ( خواننده و گیتاریست ) و استیو فلین ( درامر ) بودند. این گروه در آغاز فعالیتش «اوبلیویِن» نام داشت که مدتی بعد به «R. A. V. A. G. E»[ پانویس ۱] و در نهایت به «آتئیست» تغییر نام داد. [ ۱] از آتئیست طی بیش از سه دهه فعالیتش تنها چهار آلبوم استودیویی منتشر شده است. به نوشتهٔ آل میوزیک «۳ آلبوم اول آتئیست ( علی رغم مشکلات فلج کننده ای که گروه با آن ها مواجه بود ) ضبط های تحسین برانگیزی هستند و سبکی نو و غیرقابل دسترس دارند که اعتباری ماندگار را برای آتئیست به ارمغان آورده است». [ ۱]
• تکه ای از زمان ( ۱۹۹۰ )
• حضور بی چون و چرا ( ۱۹۹۱ )
• عناصر ( ۱۹۹۳ )
• ژوپیتر ( ۲۰۱۰ )
عکس آتئیست (گروه موسیقی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

واژه یونانی با حروف لاتین به شکل Zeus با تلفظ زئوس ( خدای خدایان ) در اصل و ریشه از سه کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده : Ze با تلفظ زِ مخفف از ؛ u با تلفظ او یعنی ضمیر سوم شخص مفرد و اشاره به دور دست ها و s با تلفظ اس مخفف است. لذا زئوس در اصل و ریشه به معنای زیر بود : همه چیز از اوست یا به زبان شاعرانه خودمان : هستی من ز هستی اوست.
...
[مشاهده متن کامل]

Theo با تلفظ تئو به زبان رومی هم در اصل و ریشه از دو کلمه فارسی ساخته شده ؛ یکی The با ت مخفف تو یعنی ضمیر دوم شخص مفرد و دیگری o با تلفظ او ضمیر سوم شخص مفرد. لذا واژه ی رومی تئو در اصل و ریشه به این معنا بوده : تو او هستی.
The o یعنی اوی معین منظور خدا مانند اَل هو در زبان عربی. the در زبان انگلیسی و اَل در زبان عربی هردو حرف تعریف و تَعَیُن می باشند. لذا اَل اله یعنی خدای معین به شکل الله و لا اله الا الله در اصل و ریشه یعنی از دیدگاه خود پیامبر اسلام به معنای زیر بوده :
نه اله بلکه الله.
تئولوژی در اصل و ریشه یعنی در مراحل اولیه پیدایش مفهومی به معنای خدا شناسی نبوده بلکه به معنای شناخت یکی بودن تو ( تو و من و ما و شما و بقیه موجودات ) و خدا.
Atheo در اصل و ریشه از سه کلمه فارسی به شکل زیر ساخته شده : A با تلفظ آ ، حرف اول کلمه آسمان و the با تلفظ تِ مخفف تو و o با تلفظ او. لذا آتئو در اصل و ریشه به معنای زیر بوده : تو و او آسمانی یکی هستید. و به شکل A the o یعنی اوی معین آسمانی و Atheist با تلفظ " آ تِ ای ست " یعنی آن تو آسمانی و ای ( مخفف این ) زمینی یا این تو دنیوی یکی اند یا یکی هستید. منظور اینکه من و تو و شما یا هرکدام از ما افراد انسانی از نسل بابا آدم و ننه حوای حضرات موسا و ایسا و محمّد نبوده و نیستیم بلکه در ازل بطور مطلق همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی ( به احتمال قریب به یقین چهل سالگی بدون فعال بودن غریزه تولید مثل ) و هرکدام بصورت زوجی ( زن و مرد خودی ) در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه بر خوردار گردیده ایم و نه اینکه برای شرکت در جشن خدا حافظی الست قبل از آغاز سفر دنیوی از ذریه یا صلب آدم بیرون کشیده شده و در پایان بزم دوباره به پشت یا خایه های وی باز گشته بوده باشیم.
میتوان بطور معقول و منطقی ادعا نمود که آتئیست ها خداباور ترند نسبت به خداباوران دینی.
کارل مارکس و فریدریش انگلس آلمانی برخلاف بینش و باور کمونیست های امروزی و غیر آلمانی، خداناباور نبوده اند بلکه به خدای مادی اعتقاد و ایمان و امید داشته اند در میدان رقابت سر سختانه فلسفی با خدای عقلانی، روحی، ایده ای و مفهومی محض هگل.
امروز میتوانیم با یقین و اطمینان علمی هم بدانیم و هم باور داشته باشیم ( مشروط بر اینکه بخواهیم ) که نه تنها روح بلکه ماده هم به یک سهم مساوی با آن، امر خدای حقیقی و واقعی می باشد و نه امر اهریمن یا شیطان دینی که درست مانند خدای دینی فقط یک لفظ، کلمه، یا واژه، یک مفهوم و ایده انتزاعی بیش نمی باشد که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد.
یَهوَه تحت عنوان آقا یا سرور دنیای قوم یهود؛ آبَّا به شکل آبابا یا پدر آسمانی قوم آرامی و اقوام مسیحی تحت عنوان آقا یا سرور ؛ برهمن و برهمان ( اولی مفرد و دومی جمع ) قوم هندو و بودائیان هندو و غیر هندو ؛ الله قوم عرب ساکن سرزمین حجاز و بقیه اقوام مسلمان ملقب به نور سماوات و الارض؛ اهورامزدای زرتشتیان و. . . . جملگی لفظ یا کلمه و یا واژه اند و فقط در زبان ها و خط های مختلف این اقوام از موجودیت برخوردارند و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد.
خدای حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما، چهره، جلوه یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کل کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی باهم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی و برزخ های خاص و ویژه خویش برخوردار میباشند و این ظهورات یا پیدایشات متوالی در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) فقط از یک راه و به یک روش مطلق، معقول و منطقی صورت می پذیرد که به خود خدای حقیقی و واقعی تعلق دارد ( و نه به جوهر ملاصدرا ) بهمراه کلیه مخلوقات غیر زنده و زنده به عنوان اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر وی . این راه و این روش مطلق، معقول و منطقی عبارت است از گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن.
باخدائی دینی و بیخدائی آتئیستی فقط در پیشوند های معکوس " با و بی " متناقض و متضاد همدیگرند و الا هردو دو واژه تهی یا خالی از معنا و محتوا بیش نبوده و نمی باشند.
فقط یک راه معقول، منطقی و مسالمت آمیز در میدان رقابت سالم با این دو جناح یا جبهه ظلمت اندیش وجود دارد یعنی راه و روش علمی.
انسان میرا و نامیرای ( اولی فیزیکی و پیدا و دومی متافیزیکی و ناپیدا ) امروز و آینده در جهت شناخت حقیقی خود و خدای حقیقی و واقعی هیچ راه و روش معقول و منطقی تری در پیش پا و روی خود ندارد غیر از شناخت ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی شناخت محتوا و محیط این گیتی یا کیهان و یا این جهان به روش علمی.
این گیتی یا این کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های موازی و بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند و پیچ و خم زلف و عشق تو ای یار! ای پروردگار! / یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بیکران و بی نهایت تو ای آفریدگار!!/. .

اَدین = بی دین
خداناباور/بی خدا
اته ایس. آته ایس. ادایس:ناخدا باور، خداناباور. ( اته ) اس، ایست وایسم همان گرا وگرایش ها می باشند. ایست و ایسم را فارسی دانسته اند . - اَتِه و اَدِه#تِه ودِه - .
باوشه ولی اگه خدا یه قصه و خرافات بود ناسا ستاره طارقpulsarرو کشف نمیکیرد و این ۱۴۰۰سال پیش گفته شده بود، قرانیکه یک کتاب خرافاتی و نوشته یک خدای خرافاتی بنظر می آید در آن نوشته شده که ای هامان خشتی در
...
[مشاهده متن کامل]
آتش پخته و از آن برای من قصری بلند پایه بنا کن تا من بر خدای موسی مطلع شوم وبکمک میکروسکوپ های الکترونیکی فهمیدیم بلوک های بالای هرم حمل نشدند بلکه پخته شدنداز باب مسئله شر هم که بخواهیم برویم خب قطعا تا نداری نباشه قدر داشته ات رو درست نمی دونی، بعضی وقتا هم امتحانه!من یکی که توی مضخرف ترین لحظات زندگیم فقط خداروداشتم همونم کمکم کرده حالاهم بخاطر صبری که کردم زودتر از بقیه کارهام رو راه می اندازد!: ) ) هرچقدر میخوای بگو دین وضخرفه و حوصله اش رو ندارم وقتیکه میای سمتش و درست میشناسی اش میگیره و ولت نمیکنه حتی منی رو که خیلی اهل خداو پیغمبر نبودم و تو لذت و هوس خودم غرق شده بودم ولی بازم وقتیکه خدا خدا زدم همون دستمو گرفت حالا شما بگو خدا چرته و دروغه!:/

چرا دیگه بزرگش کنیم
همون " کافر "
ناگرویده
نمونه:
( آمیخته ) واژه های همتراز و درست �آتئیست� به پارسی، �ناگرویده�، �از دین برگشته� و �ناخستو� با آرش کسی ناهمتا ( ضد ) با کیش های خداپرستی و به عربی: �مُلحَد�، �مُرتَد� و �کافَر� ( ضدّ مومن ) است. این واژه برخلاف �بی خدا�، واژه ای با بار منفی اجتماعی و بویژه تاریخی است!
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/08/blog - post_129. html

تئیست: خداباور
آتئیست: بی خدا
ریشه این واژگان ثئوس در زبان یونانی باستان به معنی خدا است و ارتباطی با دین ندارد. بنا بر تعاریف معتبر امروزی، کسی که خدا را قبول داشته باشد آتئیست نیست چه با دین باشد چه بی دین.
یعنی باور نداشتن به خداوند یا آفریننده
علت بزرگ شدن این فرقه تو ایران متأسفانه کاملا مشخصه با تشکر.
یعنی از بندخرافات آزادشدن. آزادزندگی کردن
ندانمگرا. کسی که معتقد است نمیشود وجود خدای ادیان را بر اساس علم و دانش اثبات کرد.
هم برای باور نداشتن به وجود خداست هم برای کسانی که به دین باور ندارند اما خدا رو فقط قبول دارند . هر دودسته یکی حساب میشن
ناخداباور ، به کسی گفته میشود که به وجود آفرینده باور ندارد
خداناباور، بی خدا، بی دین
الحادی
بی خدا
خداناباور
عدم باور به وجود خدا
باور به عدم وجود خدا
در ادبیات اسلامی: مُلحِد

بی دینی یا دین ناخواهی لزوماً با بی خدایی برابر نیست !
بی دین، بی خدا
رد باور خدا

بی خدا، خداناباور
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)