ابیضاض

لغت نامه دهخدا

ابیضاض. [ اِ ی ِ ] ( ع مص ) سپید شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). سخت سپید شدن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص ل . ) سپید شدن ، سخت سپید شدن .

پیشنهاد کاربران

در جمله زیر با ترکیب با عین معنای کور شدن میدهد
مذلت بندگی و تکلیف سجن و خلاص از این جمله و ابیضاض عین یعقوب و رد بصر و رسیدن یوسف به پادشاهی و عفو از برادران خود در سورتی تمام و بزرگ در کلام مجید مذگور است
...
[مشاهده متن کامل]

( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه32 )

بپرس