ابیرد. [ اُ ب َ رِ ] ( اِخ ) ابن معذر. یکی از شعرای ابتداء دولت اموی است. او به اکابر و ملوک نپیوست و در قبیله خویش میزیست واشعاری نهایت دلنشین دارد و از جمله این دو بیت از مرثیه بلیغه او که در وفات برادر خویش گفته است :
تطاول لیلی لم انمه تقلباً
کأن فراشی حال من دونه الجمر
فان تکن الایام فرقن بیننا
فقد بان منّی فی تذکره العذر.
( از قاموس الاعلام ).
ابیرد. [ اُ ب َ رِ ] ( اِخ ) ابن هَرثمه عذری. شاعری از عرب. و بعضی نام او را اربد گفته اند.
ابیرد. [ اُ ب َ رِ ] ( اِخ ) یربوعی. نام شاعری از عرب.